> مقایسه ی هفت خوان رستم باهفت خوان اسفندیار :: هفت چین

هفت چین

گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟ چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست؟

گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟ چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست؟

هفت چین

* این تارنما بیشتر به مطالب آموزشی - علمی می پردازد*
***

"کنون ای خردمند وصف خرد / بدین جایگه گفتن اندرخورد
کنون تا چه داری بیار از خرد / که گوش نیوشنده زو برخورد
خرد بهتر از هر چه ایزد بداد / ستایش خرد را به از راه داد
خرد رهنمای و خرد دلگشای / خرد دست گیرد به هر دو سرای ....

سه پاس تو چشم است وگوش و زبان /کزین سه رسد نیک و بد بی‌گمان "


>
کلمات کلیدی

آشنایی کوتاهی با ویژگی های شخصیتی

ریشه های تاریخی ضرب المثل های فارسی

"تیپ چهار"انیاگرام

سه"انیاگرام

"تیپ

"تیپ دو"انیاگرام

گونه های مختلف شخصیتی "تیپ یک انیاگرام

"تیپ یک "انیاگرام

کلیات انیاگرام و عناوین نه گانه گونه های شخصیتی انسان ها

(شخصیت شناسی با روش انیاگرام)

جایگزین های تلگرام را بهتر بشناسید!

بهترین مرورگرهای اینترنت در سال 2017

هفت چین

چگونه یک کامپیوتر را با کامپیوتر خود مدیریت کنیم

چگونه متوجه شویم که کامپیوتر ما کنترل و جاسوسی می شود ؟

شناسایی مودم های وای فای هک شده

روش

میکروتیک چیست و چه قابلیت هایی دارد؟

سرعت و اطمینان با هارد دیسک SSD؛ مزایا و معایب SSD

۶ روش موثر که عمر باتری لپ‌تاپ شما را زیاد می‌کند

با یک کلیک دسکتاپ خود را قفل کنید

رهبری آموزشی و مدیریت تاثیر گذار در مدارس

یک آموزش و پرورش کارآمد و تاثیر گذار چه ویژگی های باید داشته باشد ؟

چگونه نو جوانان را مسئولیت پذیر کنیم

مسئولیت پذیری وتاثیر مثبت آن برزندگی فردی و وظایف اجتمایی

راز موفقیت آموزش و پرورش ژاپن

نقش آموزش و پرورش در ایجاد احترام به خرد جمعی ت(فکر مشارکتی)

راه حل مشکل وای فای Limited در ویندوز ۸ چیست؟

نکات مهم در زمینه ارزشیابی توصیفی در مقطع ابتدائی

نگاهی به تفاوت‌های ویندوز ۳۲ و ۶۴ بیتی

آخرین نظرات
  • ۱۸ آبان ۹۵، ۲۱:۴۷ - http://creditospersonales.tech/prestamos-hipotecarios-para-refaccion-de-vivienda.html
    was für eine schöne ...

مقایسه ی هفت خوان رستم باهفت خوان اسفندیار

يكشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۰۷ ق.ظ

                                                           به جای مقدمه                     

 رستم و اسفندیاردر ابتدای راه ناچار به گزینش اند و هر دو مسیر کوتاه و مشکل را انتخاب می کنند . با نگاهی به این دو سفر ، شباهت ها و تفاوت های ظاهری آن دو به چشم می آیند ؛ مرحلۀ سوم و چهارم در هر دو ، یکی است . خوان دوم رستم با خوان ششم اسفندیار در تضادند ؛ رستم از راهی گرم و سوزان و اسفندیار از مسیری سرد و یخبندان می گذرند . رستم در خوان پنجم و اسفندیار در خوان هفتم ، مجبور به گذر از تاریکی هستند . هر دو در مسیر خود با رهنمون همراهند ؛ با این تفاوت که رستم در میانۀ راه از راهنمایی برخوردار می شود .     

رستم در مسیر خود بیشتر به نیازهای مادّی و نفسانی توجّه دارد و در اغلب مشکلات ، نیروهای دیگر او را یاری می دهند ؛ آن که با شیر نبرد می کند رَخش است ، در خوان دوم میش به کمک او می آید ، رهایی اش از سرزمین تاریکی نیز به یاری رخش انجام می شود . به نظر می رسد که در خوان های اوّل تا ششم ، تقدیر می خواهد غلبۀ خود را بر زور و پهلوانی وی ثابت نماید و به او نشان دهد که بی خواست و کمک خداوند ؛ هیچ کاری از وی بر نمی آید . چنان که رستم در پایان خوان ششم به این معرفت رسیده و آن گاه در خوان هفتم تقدیر به یاری وی می آید . رستم در پایان خوان هفتم « چنان پخته و سوخته سخن می گوید که پیداست سرانجام ، خود را از یاد برده ، به تقدیر خویش خرسند است . در این سخنان رستم از خودکامگی و خویشتن بینی نشانی نیست . آن چه هست ، نمایش تسلیم پهلوان به خواست پروردگار و واگذاردن کار خویش به عنایت اوست »( از رنگ گل تا رنج خار ؛ قدمعلی سرّامی ؛ ص 1010 ) .

امّا اسفندیار در این سفر مهم ، جلوه گر انسانی خداترس است که هر پیروزی را از جانب خدا می داند . تمام کارها را از روی خِرد انجام می دهد . برخی موارد که در این هفت خوان به چشم می خورد ، به آن جنبۀ دینی و تقدّس قوی می دهد ؛ برای مثال ، سپاهیان او دوازده هزار نفرند و عدد دوازده در باور زرتشتیان از اعداد مقدّس است . وی در مراحل مختلف به نیایش می پردازد . زن جادو را با زنجیری که زرتشت از بهشت آورده و به گشتاسپ هدیه کرده ، به دام می اندازد . همۀ این ها « چنین می نماید که موبَدان زرتشتی [ این داستان را ] ساخته و پرداخته اند تا اسفندیار را ، که بر بُنیاد روایات ، زنده کنندۀ دین بِهی ( دین زرتشتی ) و از پاکان این آیین است* ، چون جهان پهلوان در اندیشۀ ایرانیان هرچه ماندگارتر کنند »( همان کتاب ؛ ص 1024 ).

می توان گفت که جلوۀ اسطوره ای هفت خوان رستم ، در مقایسه با سفر اسفندیار ، بیشتر است ؛ مانند راهنمایی میش اهورایی ، سخن گفتن اژدها ، درمان کردن کوری چشم شاه با خون دیو ، ... زیرا این داستان ریشه ای اساطیری و دیرپا و کهن دارد . امّا هفت خوان اسفندیار تسلسل منطقی دارد و شکل آن کمال یافته تر است . همچنین بر آیین زرتشت تکیه می کند . این عوامل ، به علاوۀ تقذّم سفر رستم بر سفر اسفندیار در متن شاهنامه نیز می تواند همان اندیشۀ دخالت موبدان در پرداختن به این داستان را به ذهن آورد ؛ زیرا غیر از این موارد ، کلّاً در تمام داستان های مربوط به اسفندیار سعی شده وی را در حدّ یک پهلوان بزرگ و بی مثال بالا ببرند . نمونه ای از این کوشش ها ، رویین تنی اوست . همچنین او در داستان پادشاهی گشتاسپ ، امید و تکیه گاه ایرانیان است و مردم در هر امری که مستأصل شوند به وی رو می کنند .

در مقایسه با این چیزها رستم هم جهان پهلوان ایرانیان است و پوششی دارد به نام بَبرِ بَیان که او را تا حدّ زیادی آسیب ناپذیر می کند .

* در نام اسفندیار هم واژۀ سپند به معنای مقدّس به چشم می خورد . این نام در اصل « سپنتا دات » بوده به معنای آفریدۀ خرد پاک* که به مرور ، به شکل امروزین آن درآمده است( رزم نامۀ رستم و اسفندیار ؛ دکتر جعفر شعار و دکتر انوری ؛ ص 52 ).

                       باز گشایی بیشتر موضوع

ویژگی های هفت خوان رستم :

 

هفت خوان رستم پاره ای از گزارش فردوسی از پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران است داستان از آنجا آغاز می شود که کاووس پس از آنکه به بند شاه مازندران در می افتد به زال نامه می نویسد و او را به یاری فرا می خواند زال از رستم می خواهد تا از راه هفت خوان به مازندران رود و شاه مازندران را ازبند برهاند وی به رستم سفارش می کند که راه  دشوار اما کوتاه هفت خوان را که در  دو هفته  طی کردنی است برگزیند.

از این پادشاهی بدان گفت زال                                       دو راه است هر دو به رنج و وبال

یکی از دوراه آنکه کاووس رفت                                       اگر کوه و بالا و منزل دو هفت

پر از دیو و شیر است و پرتیرگی                                     بماند بدو چشمت از خیرگی

توکوتاه بگزین شگفتی ببین                                          که یار توباشد چهان آفرین

اگر چه به رنج است هم بگذرد                                       پر رخش فرخ زمین بسپرد

رستم جامه رزم در تن ، بر رخش می نشیند و به سوی هفت خوان شتابان تاختن می آورد در نخستین خوان هنگامی که رستم در کنار نیستان به خواب رفته است با شیری شرزه پیکار می کند او را از پای در می آورد و شگفتی خداوندگار خویش را باعث می آید

در خوان دوم رستم در راهی ناگزیز گام می گذارد و در میانه راه گرما و تشنگی وی را از پای می اندازد و به ناچار از خداوند یاری می خواهد ناگهان میشی نیکو سرین پدیدار می شود و رستم را به چشمه ای گوارا رهنمون می سازد رستم و رخش از آن چشمه می نوشد و پس از خوردن گوری بریال در کنار چشمه به خواب می رود .

در خوان سوم اژدهایی افسونی پدیدار می شود و رخش رستم را از خواب بیدار می کند اما جانور ناگهان غیبش می زند و رستم دوباره به خواب می رود این واقعه دوباره روی می دهد و سرانجام در سومین بار رستم اژدها را می بیند با او در می آمیزد  و به کمک رخش او را از پای در می آورد .

در خوان چهارم رستم به بزم آراسته زن جادو در کنار چشمه ای می رسد و طنبور جادوگر را بر می دارد و سرود خواندن می گیرد ناگهان زنی زیبا پدیدار می آید رستم از اینکه خداوند در بیابان چنین زیبارویی را نصیب او گردانیده نام خدا را بر زبان    می آورد با آوردن نام خدا چهره زن سیاه می شود و رستم       می فهمد که با اهریمن رویاروست سپس او را گرفتار می کند با خنجر به دو نیم می کند .

 در خوان پنجم رستم به سرزمین تاریکی می رسد و افسار را برگردن رخش می افکند و سرانجام با کمک این اسب هوشیار سر از کشتزاری خرم بر آورد در این دشت از خستگی زیاد به خواب می رود  و اسب را در کشتزار رها می کند و دشتبان با چوبی به پای پهلوان می زند و او را از خواب بیدار می کند و بازجویی می کند رستم خشمگین شده و گوشهای دشتبان را می برد او شیوه کنان به نزد اولاد پهلوان آن سرزمین می رود اولاد به سراغ رستم آمده و در نبردی بین آن دو ، پهلوانِ مازنداران را به بند می آورد و از او    می خواهد او را به زندان کاووس و جایگاه شاه مازندران رهنمون کند .

در خوان ششم پس از طی فرسنگها راه به چاهسار شگفتی که هزارو دویست دیو را به نگهبانی آن  گماشته اند می رسد نخست ارژنگ دیو را از پای در می آورد و سپس همه آنها را به هلاکت می رساند و با راهنمایی اولاد به دیدن کاووس می رود شاه از او می خواهد که پنهان از دیوان و جادوان با رخش از هفت کوه بگذرد و به غار دیو سپید بشتابد و با وی درآویزد و لختی از خون را با خودش بیاورد که پزشکان گفته اند سه قطره از خون دیو سپید را در چشم های خویش بچکانم تا بینایی ام را بدست آورم . رستم از هفت کوه گذشت و پس از بالا آمدن خورشید و گرم شدن هوا به درون غار رفته و پس از کشتن جادوان نگهبان با دیو خواب آلود می ستیزد و او را از پای در می آورد و با بینا شدن کاووس او را بر تخت شاهی می نشاند و داستان هفت خوان را به پایان می رساند .

آنچه که از محتوای هفت خوان رستم می آید این است که رستم جهان پهلوانی است که چهار ارکان جهان او (خور و خواب و خشم و خواهش ) هستند اگر از جنگ وی با ارژنگ بگذریم در همه خوانها رستم را نیازمند یاری تقدیر و کمک و یاری دیگران می بینیم از همین روست که می بینیم تنگناههای اصلی را دیگران از میان برداشته اند اما به نام رستم تمام شده است آنچه او به اختیار خویش انجام می دهد کباب کردن گوران و خوردن گوشت آنان ، خفتن بیگاه و نابجا ، خشم گرفتن نابه هنگام و بریدن گوشهای دشتبان و سرانجام گردن نهادن به فرمان غریزه جنسی ( همکاری رخش در خوان اول ، میش نیکو سرین در خوان دوم ،دریدن کتف اژدها بوسیله اسب در خوان سوم ، کارساز شدن نام خدا در خوان چهارم ، گذشتن از تاریکی بوسیله اسب و همکاری اولاد و آفتاب در خوان هفتم .)

                         ویژگی های هفت خوان اسفندیار

 

گشتاسب پادشاه ایرانی با پسرش اسفندیار که خواستار دستیابی به تاج و تخت پادشاهی است در کشمکش است  این کشمکش  پدر و پسر به نهایت خود می رسد و گشتاسب برای حل این مشکل از پسر خویش اسفندیار می خواهد تا به کین ارجاسب کمربندد و خواهران خویش (همای و به آفرید ) را از بند رویین دژ برهاند . اسفندیار با دوازده هزار سپاه به همراهی پشوتن و به رهنمونی گرگسار از بلخ به راه        می افتد و به سوی توران پیش می تازد تا به دو راهی می رسد در آنجا درنگ می کند و از گرگسار چند و چون راه را می پرسد .گرگسار با او از سه راه که طی کردن آن سه ماه و دو ماه و یک هفته به طول      می انجامد سخن می گوید و می افزاید دو راه نخستین بی خطر و دراز و راه پسین دشوار و کوتاه است . اسفندیار راه کوتاه را بر می گزیند و پس از گذر کردن از هفت تنگنا خود را به نزدیکی دژ رویین         می رساند نخست با دو گرگ ، سپس با دو شیر و آنگاه با اژدها پیکار می کند و آنها را پای در می آورد . در پی آن با کشتن زن جادو و سیمرغ به خوان برف می رسد از آن نیز به یاری خداوند می گذرد و به واپسین خوان که دریاست می رسد با همکاری گرگسار از دریا نیز می گذرد و خود را رویین دژ می رساند با لباس بازرگانان به دژ راه می یابد و در فرصتی مناسب برارجاسب و دیگر یاران او می شورد و همه را از پای در می آورد و سرانجام با خواهران خویش به همراهی سپاه خود به ایران باز می گردد.

در هفت خوان ، اسفندیار انسانی خداترس است و هر پیروزی و موفقیت را از سوی خدا می داند از خطا و اشتباه مبرا است و همه کارهایش را خردمندانه انجام می دهد یا اصلاً نمی خوابد یا بسیار کم خواب است شکم پرست و شهوت ران نیست و جز بر باطل خشم نمی گیرد قهرمان این هفت خوان جوانی باورمند و پاکدامن است او به آزادی همای و به آفرید خواهران خویش از چنگ ارجاسب بیگانه می اندیشد در خوان زن جادو نه دل می بازد و نه خود را گم می کند جنبه دینی هفت خوان اسفندیار بسیار نیرومند است و چنین می نماید که موبدان زرتشتی آن را ساخته و پرداخته اند تا اسفندیار که بنا به روایات زنده کننده دین زرتشت و از پاکان این آیین است و در اندیشه ایرانیان هر چه ماندگارتر است .

نیایش های پیاپی اسفندیار در پایان هر خوان دلیلی بر نشانه های دینی بودن هفت خوان اسفندیار می باشد .

 

                 مقایسه ی بیشتر دو هفت خوان 

 

جالب این است که در داستان رستم در نسخه ی مسکو و نسخه های معتبر دیگر از واژه « هفت خوان » نامی برده نشده است اما رستم در خوانی که آن را خوان ششم نامگذاری کرده اند کیکاووس را پیدا می کند و پادشاه از پهلوان می خواهد که از « هفت گوه » بگذرد و به غاری برود و دیو سپید را در آنجا بکشد . همچنین او در هفت روز به مازندان می رسد و کیکاووس را نجات می دهد .

گذر کرد باید بر هفت کوه                                   زدیوان بهر جای کرده گروه

چو رخش اندرآمد بر آن هفت کوه                         بران نره دیوان گشته گروه ...

داستان هفت خوان رستم بخشی از داستان پادشاهی کیکاووس است و در شاهنامه فصل مستقلی به نام هفت خوان رستم وجود ندارد امان هفت خوان اسفندیار داستانی است مستقل که گهگاه در آن از واژه          « هفت خوان » نیز استفاده شده است .

کنون زین سپس هفت خوان آورم                            سخن ها نغز وجوان آورم

سخنگوی دهقان چو بنهاد خوان                              یکی داستان راند از هفت خوان

هفت خوان رستم و اسفندیار تفاوت شگفت انگیزی با یکدیگر ندارند و از ریشه های باستانی پهلوانی نشأت گرفته اند و هر دو در عصر کیانیان شاهنامه رخ می دهند با این تفاوت که هفت خوان رستم در ابتدای عصر کیانیان و هفت خوان اسفندیار در اواخر این عصر بوجود آمده است و هر کدام ویژگی های خاص خود را دارد .

برای مقایسه این دو ابتدا لازم است هفت خوان های رستم و اسفندیار را برابر نهیم تا همانندی ها و ناهمانندی هایشان را آشکار کنیم .

    هفت خوان رستم                         /                هفت خوان اسفندیار

 

خوان اول : کشتن شیر                     /          کشتن گرگان(دوجفت گرگ دهشتناک)

خوان دوم : گذر کردن از راه گرم و دشوار  /         کشتن شیران

خوان سوم : کشتن اژدها                  /             کشتن اژدها

خوان چهارم : کشتن زن جادوگر              /          کشتن زن جادوگر

خوان پنجم : گذر کردن از سرزمین تاریکی/            کشتن سیمرغ

خوان ششم : کشتن ارژنگ دیو             /           گذر کردن از برف و سرما

خوان هفتم : کشتن دیو سپید              /            گذر کردن در شب از دریا

چنانکه می بینیم خوان سوم و چهارم در هر دو هفت خوان یکی است و هر دو پهلوان در گذار خود با اژدها و زن جادو رویاروی می شوند.

خوان اول هفت خوان رستم با خوان دوم اسفندیار نیز با هم در محتوایکی هستند .

خوان دوم هفت خوان رستم با خوان ششم هفت خوان اسفندیار با هم در تقابل اند . رستم از راهی گرم و سوزان و اسفندیار از راهی سرد و یخبندان گذر می کند.

خوان پنجم هفت خوان رستم با خوان هفتم هفت خوان اسفندیار مشابه است بطوریکه در هر دو پهلوان به ناگزیز از تاریکی عبور می کنند .

سرود خوانی و طنبور نوازی هر دو پهلوان در خوان زن جادو نیز مشابه است .

در هر دو هفت خوان پهلوان از یاری رهنمون برخوردار است اسفندیار سفر پر خطر خود را به رهنمونی گرگسار آغاز می کند اما رستم پس از گذر از تاریکی و بریدن گوش های دشتبان اولاد را به رهنمونی خویش می گمارد .

هر دو راهنمای خویش را به پادشاهی بر سرزمینی که پس از پیروزی در هفت خوان به چنگ خواهند آورد امیدوار می کند منتها اسفندیار به بهانه درغگویی و بدزبانی گرگسار پس از پایان یافتن هفت خوان او رامی کشد اما رستم بر قولی که داده عمل می کند و فرمانروایی مازندران را به او می سپارد

  هر دو قهرمان در ابتدای کار ناگزیر به گزینش و انتخاب راه هستند و هر دو راه کوتاه و دشوار را بر گزینند.

تفاوت های زیادی بین دو داستان نیز هست که می توان کوتاه به تعدادی از آن ها اشاره کرد :

ـ رستم بر سر دو راهی و اسفندیار بر سر سه راهی قرار می گیرد .

ـ رستم پنج خوان اول را بی میانجیگری رهنمون در می نوردد اما اسفندیار از همان آغاز از رهنمون برخوردار است .

ـ رستم راه دشوار را به خاطر نام جویی و به سفارش پدربر می گزیند اما اسفندیار به این روی که راه دشوار از همه کوتاه تر است انتخاب می کند .

ـ رستم یکه و تنها به راه هفت خوان می رود حال آنکه اسفندیار این کار را به همراهی پشوتن و پشتیبانی سپاه انجام می دهد .

ـ گرگسار رهنمون اسفندیار به او دروغ می گوید و دریا را خشکی معرفی می کند اما اولاد راهنمای رستم جز راست نمی گوید.

ـ اسفندیار رهنمون خویش را می کشد و به عهد خود با او وفا نمی کند اما رستم به پیمان خود با رهنمون وفادار می ماند و او را به شاهی مازندران سازد .

ـ اسفندیار در آغاز هر خوان رهنمون خود را با چند جام شراب مست می کند اما رستم با رهنمون خود چنین کاری نمی کند.

ـ در کشتن اژدها اسفندیار خردمندانه رفتار می کند و با به کار بردن گردونه و صندوق در حفظ جان خود نهایت کوشش را به عمل می آورد اما رستم شبانگاه در نزدیگی آشیانه اژدهامی خوابد و هیچگونه کوششی در حفظ حان خود معمول نمی دارد .

ـ اسفندیار در ارتباط بازن جادو هوشیارانه عمل می کند ولی رستم در برابر او خود را می بازد.

ـ اسفندیار به کمک زنجیر بهشتی زن جادو را به دام می اندازد اما رستم از کمند خود در این کار یاری می گیرد .

ـ اسفندیار پیش از تغییر زن جادو ، زنجیر را به گردن او می اندازد اما رستم پس از آنکه روی وی سیاه می شود کمند در گردن وی می افکند.

 در هفت خوان اسفندیار پس از کشته شدن زن جادو آسمان تیره و تار می شود و حوادث به شکلی دیگر روی می کند اما در هفت خوان رستم هیچ اتفاقی نمی افتد.

در هفت خوان اسفندیار زن جادو پس از به دام افتان به شکل شیر در می آید و سپس به صورت اصلی خود که پیر زنی اهریمنی است باز می گردد اما در هفت خوان رستم چهره زن جادو از زیبایی و جوانی  به زشتی و پیری خبری نیست .

در هفت خوان رستم اسب نقش قهرمانی را دارد و در از میان برداشتن تنگناهها با صاحب خویش  یار است اما در هفت خوان اسفندیار اسب قهرمان رانقشی نیست .

در هفت خوان اسفندیار قهرمان پیش از رسیدن به پنج خوان نخستین از چند و چون آن با خبر است و تنها در دو خوان پسین غافلگیر می شود اما در هفت خوان رستم وضع به عکس است یعنی رستم در پنج خوان نخستین غافلگیر می شود و تنها در دو خوان پسین است که با آگاهی از چند و چون تنگنایی که در پیش است از میان برداشتن آن کمر می بندد.

ـ انگیزه های رستم و اسفندیاردررفتن به راه هفت خوان با هم فرق دارند این به انگیزه فرمانبرداری از شاه  و آن به انگیزه رهانیدن خواهران سفر پر خطر خویش را آغاز می کند .

ـ اسفندیار در این سفر مهم جلوه گر انسانی خداترس است که هر پیروزی را از جانب خدا می داند تمام کارها را از روی خرد انجام می دهدبرخی موارد که در این هفت خوان به چشم می خورد به آن جنبه دینی و تقدس قوی می دهد برای مثال سپاهیان او دوازده هزار نفرند و عدد دوازده در باور زرتشتیان از اعداد مقدس است وی در مراحل مختلف به نیایش می پردازد زن جادو را با زنجیری که زرتشت از بهشت آورده و به گشتاسب هدیه کرده به دام می اندازد همه این ها چنین می نماید که موبدان زرتشتی این داستان را ساخته و پرداخته اند تا اسفندیار راکه بر بنیاد روایات زنده کننده دین زرتشتی و از پاکان این آیین است چون جهان پهلوان دراندیشه ایرانیان هر چه ماندگار تر کنند .

به طور کلی می توان گفت که جلوه اسطوره ای هفت خوان رستم در مقایسه با سفر اسفندیاربیشتر است مانند راهنمایی میش اهورایی ، سخن گفتن اژدها ، درمان کردن کوری چشم شاه با خون دیوو... زیر این داستان ریشه ای اساطیری و دیرپا و کهن دارد اما هفت خوان اسفندیار تسلسل منطقی دارد و شکل آن کمال یافته تر است و بر آیین زرتشت تکیه می کند .

  

(سیاهه ی آبشخورها ( منابع
 

 1 ـ حماسه حماسه ها         کرمی محمد چاپ 1371 انتشارات ویسمن

2 ـ ازرنگ گل تارنج خار  قدمعلی  سرامی انتشارات علمی و فرهنگی چاپ 1368

3 ـ رزم نامه رستم و اسفندیار - جعفر شعار و حسن انوری ، انتشارات علمی تهران ، چاپ 1370

4 ـ داستان داستان ها  محمد علی اسلامی ندوشن تهران 1351

 5- اسطوره ی زندگی زرتشت، 1384، ژاله آموزگار- احمد تفضّلی، نشر چشمه، چ ششم.

6-اوستا،1383، ترجمه ی هاشم رضی، نشر بهجت، چ پنجم.

7-سرور دانای آسمان ها (اسطوره ها وافسانه های ایرانی)، 1384، تونی-فیلیپس- کریگان، نشر نی، چ اوّل.

8-شاهنامه ی فردوسی،1385، چاپ مسکو، نشر پیمان.

 

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
l>