آشنایی مختصر با نظام آموزشی کشورهای پیشرفته
آشنایی مختصر با نظام آموزشی کشورهای
آلمان – اتریش – اسپانیا - انگلیس - ایرلند – پرتغال – ترکیه – چین – روسیه - فرانسه
آلمان :
ملاحظات علمی
در آلمان هم دانشگاههای دولتی وجود دارد و هم دانشگاههای خصوصی.کلیه دانشگاههای دولتی، معتبر و رایگان می باشد. دانشگاههای خصوصی رایگان نمی باشند و باید در مورد آنها به وزارت علوم کشور مربوطه مراجعه کرد.دانشجو فقط موظف است تا هزینه های زندگی خود اعم از اجاره منزل، پوشاک، مواد غدایی و بیمه درمانی را پرداخت کند. اتاق ها و آپارتمان هایی وجود دارد که با قیمت مناسب فقط به دانشجویان اجاره داده می شود.حدود هزینه زندگی دانشجو در آلمان بانضمام خوراک، پوشاک، رفت و آمد و کلیه هزینه های جانبی حدودا 800-700 یورو می باشد.دانشجو تعداد ساعت محدودی در هفته اجازه کار دارد.جهت ثبت نام در دانشگاه ارایه بیمه درمانی الزامیست و بیمه درمانی برای هر شش ماه حدود 300 یورو در نظر گرفته میشود.
سیاستهای آموزشی
اگر کودک در حد مدرسه نباشد،اگر قادر به یادگیری زبآنهای خارجی نباشد و اگر استعداد یادگیری مسائل التزامیرا نداشته باشد، پی در پی مردود خواهد شد و مکررا ً با شکست مواجه خواهد شد و در نتیجه رشد شخصیتی کودکان دچار مشکل خواهد شد.آنها پی در پی شکست را تجربه میکنند و هیچ تجربه موفقی ندارند … در نتیجه، ما معتقدیم که کودکانی را که در حد مدرسه نیستند نباید به مدارس فرستاد. این دسته از کودکان باید هر چه سریعتر تحت تعلیماتی با روشهای آموزش مناسب قرار گیرند. کلیه دست اندرکاران سیستم آموزشی آلمان نقش تفاوتهای فردی را در توانائی افراد عملا ً تایید کردهاند. روشهای آموزشی متفاوت در سیستم آموزشی آلمان انعکاسی است از این باور اجتماعی و سیاسی که توانایی فردی و هوش در همه افراد یکسان نیست. جداسازی متعصبانه دانشآموزان و فرستادن آنان به مدارس مختلف از این تفکر نشات میگیرد که یک جامعه برای دستیابی به موفقیت و پیشرفت به نخبگان تحصیلکرده و نیروی کار ماهر نیاز داشته و نیازهای آموزشی این دو گروه کاملا ً با یکدیگر متفاوت است. اغلب دانشآموزان باید تحت آموزش عملی قرار گیرند که سبب میشود به عنوان قشر مولد در جامعه فعالیت کنند. براین اساس، بهترین و باهوش ترین دانشآموزان باید بر اساس روشی منظم بر پایه رشتههای کلیدی و مهم تئوریک تعلیم یافته تفکر منطقی را بیاموزند، سوال بپرسند و برای حل مشکلات بطور مستقیم عمل نمایند. به این ترتیب دانشآموزان آمادگی تحصیل در دانشگاه را خواهند یافت و دانشگاه سبب میشود که برای قبول مسئولیت در جامعه و سر انجام رهبری جامعه آلمان مهیا گردند. عموما ً در ایالتهایی که از نظر سیاسی محافظه کارترند، به ویژه ایالتهای جنوبی،تفاوت میان روشهای آموزشی نسبت به دیگر مناطق کشور ملموستر است. در ایالتهایی که طی دهههای اخیر تحت تاثیر حزب دموکرات اجتماعی قرار گرفتهاند، .اعتقاد به اجرای سیستم بازتر، سبب گردیده است تا انعطاف پذیری و همکاری بیشتری میان روشهای آموزشی به وجود آید. طبقه بندی سنتی مدارس سطوح پایینتر متوسطه در این ایالتها همچنان به قوت خود باقی است اما اضافه شدن مدارس جامع نشاندهنده نیاز به تغییر در سیستم آموزشی است. . علاوه برعقاید سیاسی مختلف که برخی تغییرات را در سیستم آموزشی آلمان بوجود آورده است، جامعه آلمان و سیستم مدارس آن از افزایش تنوع فرهنگی تاثیر پذیرفتهاند. در فاصله سالهای 1960 و 1922، تعداد دانشآموزان خارجی ثبت نام شده در مدارس آلمان از 800، 27 به 900،831 نفر افزایش یافته است. تعداد زیادی از این اعراد به کودکان اولین یا دومین نسل کارگران مهاجر کشورهای اروپای جنوبی نظیر یونان، ایتالیا و ترکیه تعلق دارند. به طور کلی می توان گفت که انحلال اتحاد جماهیر شوروی بسیاری از این مهاجران را از کشورهای دیگر نظیرلهستان، روسیه و یوگسلاوی به آلمان سوق داده است. تسهیلات تابعیت آلمانی سبب شده که بسیاری از مهاجران نسل دوم در آلمان باقی مانده و به خاطر نزدیکی زادگاه اروپایی شان میراث فرهنگی و زبانشان را حتی پس از چندیــن سال اقامت در آلمان حفظ کنند. به جز مدارس ابتدایی، انواع دیگری از مدارس وجود دارد که برنامههای آموزشی متفاوتی از جهت زمان بندی، تفهیمیو اهمیت ارائه میدهند. افرادی که یکی از این دورهها را با موفقیت پشت سر بگذارند گواهی نامهای دریافت می دارندکه امکان برخورداری از فرصتهای تحصیلی و یا آموزش حرفهای جهت احراز شغل مناسب را فراهم میآورد. در جایی که سنت نقش مهمیدر انتخاب رشته تحصیلات متوسطه بازی کرده و دختران و پسران همان رشتهای را انتخاب مینمایند که والدین شان از آنها میخواهند، امروزه والدین از فرصتهایی که گواهینامههای مدارس متوسطه ایجاد میکنند، بیشتر آگاهی دارند. در نتیجه در صد ثبت نام در این مدارس افزایش یافته است. علی رغم این واقعیت که تحت تاثیرات تاریخی و سیاسی کاملا ًمتفاوت، تفاوتهای فلسفی و ساختاری در سیستم آموزشی این سه ایالت بوجود آمده است، سیستم اغلب قسمتها بسیار به هم شبیه میباشد.
ساختار آموزشی
نوجوانان آلمانی بخش ویژهای از وقتشان را در مدرسه و انجام فعالیتهای مربوط به مدرسه مانند انجام تکالیف میگذرانند مدارس از ساعت 7:30 یا 8 صبح باز می شوند و حداقل تا 1 ظهر فعالیت دارند . برنامه دانشآموزان هر روز متفاوت است. دانشآموزان رشتههای تحصیلی درGymnasium یا Gesamtschule بطور متوسط 40-30 کلاس در هفته دارند. که هر کلاس 45 دقیقه به طول می انجامد. بسیاری از مدارس بعد از ظهر ها فعالیتهای فوق برنامه ارائه میدهند اغلب نوجوانانی که ورزش میکنند وقت خود را در باشگاههای ورزشی میگذرانند نه در مدرسه. بیشتر معلمان , والدین و دانشآموزان احساس می کنند که مدارس باید فعالیتهای فوق برنامه بیشتری ارائه دهند. تعداد کمیاز دانشآموزان در کنار درس خواندن کار هم میکنند. عموماً کار کردن در هنگام تحصیل توسط والدین و معلمان توصیه نمیشود. دانشآموزان هنرستان ها استثنا هستند. بعلت وجود قسمتی از سیستم آموزشی دو گانه این دانشآموزان طی دوران تحصیلشان در یک کارخانه محلی بصورت پاره وقت کار میکنند. یکی از مشکلات عمده نوجوانان درخانه وجود والدینی است که برای فرزندانشان حوصله ندارند یا علاقهای به کارهای فرزندانشان نشان نمیدهند معلمان تاکید کردند که مدارس نقش مهم و مرکزی در اجتماعی کردن جوانان دارند. بسیاری از دانشآموزان فکر میکنند مدرسه در زندگیشان یک بار اضافی است و مدرسه برای آنها یک اجبار است. به علاوه بسیاری از دانشآموزان مدرسه را بهعنوان جایی میدانند که بر اساس عملکرد آنها روشی انتقادی را پیش میگیرد به هر حال اغلب دانشآموزان از یاد گرفتن دیدن همکلاسیها و برقراری رابطه متقابل با معلمان در مدرسه لذت میبرند. ایجاد انگیزه در یک دانشآموز برای موفق شدن درمدرسه بوسیله عوامل زیادی صورت میگیرد که این عوامل شامل حمایت همکلاسیها و همیاری والدین میباشد. همچنین مهم است که ارتباط بین وضعیت دانش آموز در مدرسه و شغل آینده او را تشخیص دهیم. این انگیزه سازی برای کسب موفقیت در مدرسه در طول چند سال آخر دوره متوسطه افزایش یافته و این درست زمانی است که دانشآموزان درباره مسیر زندگی آینده شان در حال تصمیم گیری می باشند. بدلیل نیاز برای کسب گواهی نامه برای ورود به بسیاری از کارها انگیزه ای قوی برای جوانان بوجود آمده است تا هرچه زودتر در مورد مسیر زندگی آینده تصمیم بگیرند. حمایتهای جامعه برای تصمیم گیریهای شغلی متعدد است که شامل بروشورهای منتشر شده دولتی , مشاورههای شغلی و کتابخانهها میباشد. بسیاری از مدارس به دانشآموزانی که به کار نیاز دارند یک دوران کارآموزی سه هفتهای در یک موسسه یا شرکت طی سالهای تحصیل , ارائه می دهند . دانشآموزانی که آرزو دارند تحصیلاتشان را در دانشگاه ادامه دهند باید گواهینامه Abitur را بدست آورند. درصد زیادی از نوجوانان آلمانی به یکی از 400 دوره کارآموزی وارد میشوند طی کارآموزیهای سیستم دو گانه آموزش دانشآموزان بیشتر از نصف روز همزمان با تحصیل کار میکنند. پذیرش در بسیاری از دورههای کارآموزی بویژه در بانک ها و اداره های بیمه به صورت رقابتی می باشد. نقش والدین درآموزش فرزندانشان از مدارس مقدماتی متوسطه به بعد و برطبق سن آنها تغییر می کند. والدین دانشآموزانی که 18 سال یا بیشتر هستند مستقیماً در آموزش فرزندانشان دخالت نمیکنند حضور در جلسات شبانه معلم – والدین توسط والدین دانشآموزان Hauptschule بسیارکم رنگ است حال آنکه از والدین دانشآموزان Realschule انتظار بیشتری میرود تا دراین جلسات شرکت کنند. والدین دانشآموزان Gymnasium بیشترین فعالیت را دارند. معلمان بیشتر از مشکلات نوجوانان و عملکرد ضعیف آن صحبت میکردند که علت آنرا فقدان حمایت یا علاقه والدین میدانستند. غفلت (Verwahrlosung ) واژهای بودکه اغلب معلمان برای توصیف وضعیت خانوادگی دانشآموزان مشکل دار استفاده میکردند. مدارس آلمان دانشآموزان را در کلاسهایی تقسیم بندی می نمایند که معمولاً برای چندین سال درکنار یکدیگر میمانند و بنابراین فرصتهای بیشتری برای برقراری ارتباط همسالان خود دارند. سیستم کلاسی تلاشی برای راحت بودن دانشآموزان در مدرسه است. دور نمای ضعیف استخدام بویژه در آلمان شرقی در بسیاری از مواد سر چشمه ناامیدی و فقدان انگیزه برای بسیاری از نوجوانان میباشد.
آموزش پایه
سیاستهای آموزشی
کودکان آلمانی در سن شش سالگی برای گذراندن مدت زمان 4 سال آموزش ابتدایی نخستین وارد مدرسه میشوند. در این مدارس محیطی تربیتی آموزشی و اجتماعی برای کودکان آلمانی فراهم گردیده است. در مقایسه با مقاطع آموزشی بالاتر، این مدارس بسیار مساوات طلب میباشند. کودکان تحت کنترل شدید قرار نگرفته و بخاطر استعدادشان دسته بندی نمیشوند. هدف مدارس ابتدایی پرورش کامل استعدادهای نهفته هر کودک است. معلمان مدارس ابتدایی باور دارند که این مسئولیت آنها است که به شناسایی کودکان ضعیفتر مبادرت نموده و به آنها در زمینه درسی یاری برسانند. معلمان زمانی را برای کمک به دانشآموزان ضعیفتر چه در کلاس و چه بعد از کلاس اختصاص میدهند. آموزگاران به منظور بالابردن راندمان کلاس و برقراری ارتباط میان دانشآموزان و معلمان، اغلب همان گروه از دانشآموزان را به مدت یک سال درس میدهند، و بسیاری از معلمان و مدیران متذکر شدند که مدارس سعی میکنند یک معلم با همان کلاس از پایه اول تا پایه چهارم باقی بماند بنا به اعتقاد معلمان این عمل توانایی آنان در جهت دنبال کردن پیشرفت تحصیلی هر دانشآموز را افزایش داده و شرایط را برای حمایت شخصی از آنان فراهم میسازد. اگر معلم ضعف درسی کودک را تشخیص دهد، کودک ممکن است یکسال از درس عقب بیفتد چون ممکن است ضعف درسی با ورود به کلاس بالاتر بیشتر شود. به طبق آموزشی مقطع آموزش پایه تصمیم یک پایه درسی باید با جلب موافقت مسئولان مدارس صورت گیرد. با وجود اینکه در خصوص ابقاء تحصیلی دانشآموزان در یک پایه درسی نارضایتیهایی وجود دارد، اما افت تحصیلی در کلاس پیشین ننگ محسوب نمیشود. در عوض یک روش مهم برای پیشرفت به شمار میآید و با نظر مثبت کودک نسبت به آن انجام میشود اگر چه برای توانبخشی به کودکان ناتوان کارهایی صورت میگیرد، اما بیشتر آنها به مدارس ویژه و نه مدارس معمولی فرستاده میشوند. مطابق سیاستهای آموزش کشور مدرسه باید تجربهای لذتبخش برای کودک باشد از این روی برقراری ارتباط با کودکان الزامی است. در این راستا، معلمان متذکر شدند که بازیهای کلاسی که مشتمل بر تمرینات درسی به منظور جلب نظر و علاقه دانشآموزان صورت میگیرد. شایان ذکر است که این سیاست طی دو سال اول آموزش کودک معمول است. آنها عقیده دارند که آموزش رفتارهای اجتماعی جزء مهمیاز برنامه آموزشی کودکان در مدارس پایه میباشد. بنا به اعتقاد بسیاری از کارگروهی موثر بوده و تدریس خصوصی بهعنوان مکمل آموزش کلاسی در جهت بالا بردن سطح روابط اجتماعی و به منظور آسان کردن فرآیند یادگیری میباشند مورد تاکید می باشد. آموزش مسئولیت پذیری بهعنوان یک هدف مهم مطرح شده و معلمان وظایف کلاسی مانند آب دادن به گیاهان یا خارج کردن شیشههای شیر در ساعات تغذیه برای بالا بردن مسئولیت پذیری دانشآموزان را به آنها تکلیف میکنند. مفهوم نمره به عنوان معیاری نمایانگر عملکرد کلاسی به دانشآموزان پایه دوم و سوم آموخته میشود، بنابراین وقتی آنها وارد پایه چهارم میشوند کاملا از سیستم نمره دهی آگاهی دارند. معلمان سبک آموزش کلاسی را نیز در پایه چهارم تغییر میدهند، آنها شروع به آموزش دروسی میکنند که جنبه نظری بیشتری داشته باشد. در این زمان همچنین از تعدادی برنامههای آموزشی کاسته میشود تا دانشآموزان پایه چهارم جهت ورود مقطع آموزش مقدماتی متوسطه آماده شوند. در واقع معلمین بر جدا سازی کودکان از محیط آرام ولی پر دغدغه مدارس ابتدایی مبادرت مینمایند.
در پایان مقطع چهارم کودکان از مدارس ابتدایی به یکی از چندین مدارس مقدماتی متوسطه راه مییابند. معلمین پایه یکی از این مدارس را به دانشآموزان پیشنهاد میکنند. با این حال تصمیم گیری نهایی توسط والدین کودکان صورت میگیرد.
ارزیابی تحصیلی
سیستم نمره دهی
دانشآموزانGymnasium بین دو و چهار آزمون کلاسی هر نیمسال در دروس انگلیسی، آلمانی و ریاضی و درزیستشناسی هر نیمسال دو آزمون دارند ودر سایر دروس در هر نیمسال یک آزمون دارند یا هیچ آزمونی ندارند مثل موسیقی، جغرافی، تاریخ معلمان بطور دورهای از دانشآموزان میخواهند برنامة تکالیف را بطور شفاهی مرور کنند و سپس آنها را براساس نوع ارائهشان طبقه بندی میکنند. به هر حال آزمونهای شفاهی بهعنوان یک وسیله ارزیابی هم برای بالا بردن سطح به پایة13 عمل میکنند و هم اینکه دانش آموزان را برای آزمونAbiutr آماده می نمایند.
دانشآموزان ایالت های مرکزی و جنوبی دوبار در سال کارنامه دریافت میکنند. گزارشات شامل نمرههای انظباط شخصی و نظریه عمومیدرباره همکاری، رفتار و توانایی دانشآموزان در پایههای5الی10 میباشد. قاعده نمره دادن در ایالت مرکزی 50 درصد برای آزمونهای شفاهی و 50 درصد برای آزمونهای اصلی و آزمونهای کلاسی میباشد. بسیاری از معلمان متذکر شدند که تلاش می نمایند تا نوع سئوالات آزمونهای کلاسی بر اساس تشابه سئوالاتی باشد که دانش آموزان درآزمون Abitur با آنها روبرو خواهند شد.
دو منشا اولیه توانایی، درکلیه مدارس مقدماتی متوسطه هوش ذاتی و حمایت خانوادگی ذکر شده است.
به هر حال در زندگی دانشآموزان خارجی عوامل محیطی در کنار حمایت خانواده اغلب به عنوان عامل بسیار مهم تأثیر گذار در توانایی مد نظر بوده اند. این فاکتورهای محیطی مکررا در زندگی جمعیت دانشآموزی در grrends chule وهاپت شول جایی که بالاترین درصد دانشآموزان خارجی را دارد، مشهود میباشد.
آموزش معلمان
ساختار آموزشی
معلمان برنامههایی متنوع و دروس متفاوتی برای تدریس در ساعات مختلف در طول یک هفته دارند. معلمان مدارس ابتدایی عموماً حداقل برای 2 سال به شکل تمام وقت در 1 کلاس تدریس میکنند. یک معلم کلاس اول در همان کلاس را در سال دوم تدریس خواهد کرد قبل از اینکه به کلاس دیگری در پایه سوم و چهارم برود. به این ترتیب معلمان قادرند رابطه نزدیکی با دانشآموزانشان ایجاد کنند. معلمان مدارس مقدماتی متوسطه حداقل دو درس اصلی را به دانشآموزان سطوح مختلف درس میدهند. آنها عموماً تعداد کمیساعات بیکاری در طول روز آموزشی دارند.
معلمان هر هفته بین 23 و 27 درس 45 دقیقهای را تدریس میکنند. ( در بعضی ایالتها بالای 28 درس) معلمان مدارس ابتدایی سنگین ترین میزان تدریس را دارند و تأکید کردند که تدریس 27 کلاس در هر هفته درکلاسهایی با بیش از 30 دانشآموز بسیار مشکل میباشد. اغلب معلمان مدارس ابتدایی مدرسه را بین 12:00الی 1:00 ظهر ترک مینمایند. اغلب معلمان مدارس مقدماتی متوسطه مدرسه را حدود ساعت 1:00 ظهر ترک میکنند. بجز معلمان Gymnasium که کلاس های بالاتر را درس میدهند. مدیران عموماً تا ساعت 4:00 بعداز ظهر و دیرتر هم در مدرسه میمانند.
دانشآموزان کلاس های 1 الی 10 در مدارس ابتدایی و مدارس مقدماتی متوسطه به کلاسهای 25 الی 30 نفره تقسیم میشوند. عموماً این کلاسها از 1 سال تا سال دیگر ثابت میماند. معلم برگزیده شده برای هر کلاس, نه تنها وظایف اجرایی یک کلاس و تنظیم زمان جلسه اولیاءء و مربیان را انجام میدهد بلکه چندین درس را هم تدریس میکند. معلم کلاس همچنین مسئول دفتر کلاسی میباشد که معلمان درآن عنوان درسهای روزانه، سرفصلهای تدیس شده وتکالیف تعیین شده را یاداشت می نمایند. هیچ معلم جایگزین اضافی وجود ندارد. از معلمان خواسته میشود جایگزین معلم غایب شوند.معاون یا مدیر یک برنامه تدریس جایگزینی طرح میکنند که هرگاه معلمیبیمار شود اجرا میگردد. معلمیکه طبق برنامه جایگزین میشود دفتر کلاسی را برای کسب اطلاعاتی درباره پیشرفت کلاس بررسی میکند اگر زمانی که احتیاج به یک معلم جایگزین است، معلمیدر اختیار نباشد، ممکن است کلاس تعطیل شود و دانشآموزان به خانه فرستاده شوند.
معلمان خودشان ملزم به گذراندن یک دوره طولانی آموزشی _ حداقل 6 یا 7 سال _ میباشند.
معلم جانشین
وقتی یک معلم غایب است، ناظم یا مدیر یک جایگزین انتخاب میکنند. از سایر معلمان خواسته میشود در غیاب همکارشان در آن کلاس درس دهند. هیچ معلم“جایگزین” اضافی وجود ندارد. معلمان غایب نیاز نیست اهداف درسی آماده شده را برای معلمانی که قرار است در کلاس آنها درس دهند باقی بگذارند. معلمیکه قرار است برای معلم دیگر جایگزین شود معمولاً دفتر کلاسی را بررسی مینماید تا از برنامه کلاس آگاه شود. اگر معلم جایگزین با دروسی که باید تدریس شود آشنا نباشد ممکن است از دانشآموزان بخواهد که تکالیفشان را در کلاس انجام دهند. در برخی موارد معلمان در شرایطی که باید جایگزین شوند کتابها یا سرگرمیهایی را به کلاس میبرند. در مدارس راهنمایی , معلمانی که زمان آزاد دارند اولین انتخاب بهعنوان معلم جایگزین میباشند. اگر زمانیکه احتیاج به جایگزین باشد معلمیدر دسترس نباشد، بویژه زمانیکه اولین یا آخرین ساعت روز مدرسه باشد کلاس تعطیل میشود. از دانشآموزان خواسته میشود دیرتر به مدرسه بیایند یا زودتر مدرسه را ترک کنند. بر طبق تیتر یکی از روزنامههای اخیر آلمانی، 4 درصد از کلاسها در ایالت مرکزی بدلیل غیبت معلمان تعطیل میشود. در مدارس ابتدایی اگر یک معلم مریض باشد، مدیر ممکن است یک برنامه جایگزینی ترتیب دهد بطوریکه تمام کلاسهای مدرسه را تحت تأثیر قرار دهد. از زمانیکه معلمان مدارس ابتدایی معمولاً تمام مطالب را برای یک کلاس تدریس میکنند، اغلب مشکل است که به جای او یک معلم جایگزین پیدا کرد. اگر یک معلم بمدت یک هفته غایب باشد ممکن است مدیر تصمیم بگیرد کلاس را منحل کند و دانشآموزان را به کلاسهای دیگر بفرستد. در سایر موارد، ممکن است مدیر برنامه هفتگی کلاس را از طریق منحل کردن کلاسهای ویژه که تنها تعداد اندکی از معلمان میتوانند آنرا اداره کنند، تغییر دهد. اگر یک معلم برای مدت بسیار طولانی غیبت داشته باشد ممکن است مدیر با اداره آموزش و پرورش محلی تماس گرفته و از آنها تقاضای یک معلم اضافی نماید. معلمان Gesamtschule از شنیدن این مطلب که در مدارس آمریکا معلمان جایگزین ویژه وجود دارد تعجب کردند. بر طبق گفته این معلمان : در گذشته سیستم جایگزینی مشابه با سیستم آمریکا در ایالت مرکزی وجود داشت. معلمان تأکید کردند که آمدن یک فرد از خارج از مدرسه به عنوان معلم جایگزین بی معنی می باشد. به هر حال آنها از سیستم اخیر که در آن هیچ معلمیبرای جایگزینی در یک کلاس یا یک درس وجود نداشت انتقاد کردند. معلمان توضیح دادند که معلم جایگزین تنها در صورتی مؤثر است که معلمان در دروس و در کلاسهایی جایگزین شوند که معمولاً در آنها تدریس میکنند. تنها در این صورت است که میتوان از معلمان جایگزین انتظار داشت که به خوبی آماده شوند.
زمان کاری معلمین
در طول روز چندین زنگ تفریح 15 الی 20 دقیقهای وجود دارد. معلمان از این زنگهای تفریح بهعنوان فرصتی جهت صحبت با همکارانشان استفاده میکنند. یک یا تعداد بیشتری از معلمان برای نظارت بر دانشآموزان در حیاط مدرسه طی زنگ تفریح تعیین شدهاند که بر طبق یک برنامه گردشی میباشد. معمولاً معلمان نهار را در خانه میخورند زیرا اغلب مدراس بوفه ندارند. به هر حال معلمان ممکن است مدرسه را برای خوردن نهار ترک کنند و سپس بعدازظهر برای تدریس یا سرپرستی پروژهها برگردند. در طول ساعات آزاد احتیاجی نیست معلمان در مدرسه بمانند. آنها میتوانند این زمان را برای انجام مأموریتهای خارج از مدرسه آماده شدن برای کلاس یا صحبت با همکاران صرف کنند. به طور کلی، معلمان گفتند که بیشتر از 2 ساعت از روز را صرف آماده شدن برای کلاس میکنند،که معلمان با تجربه زمان کمتری را صرف میکنند. به هر حال، آنها بیان کردند که این زمان متفاوت است و میتواند بیشتر از 2 ساعت هم باشد که این بستگی به وظایف روز بعد آنان در مدرسه دارد. علاوه بر تدریس معلمان باید چندین بار در ماه در جلساتی شرکت کنند. که به طور معمول شامل جلسه معلمان درباره یک موضوع ویژه و یک جلسه عمومی برای تمام معلمان، مدیر و ناظم میباشد. معلمان بویژه در کلاسهای سطح بالاتر، با توجه به تفاوت برنامههایشان مقدار زمان بیشتری را برای آماده سازی آزمونها و تصحیح تکالیف دانشآموزان صرف مینمایند.
متد آموزش، عاملی برای اصلاحات متعددی در سیستم آموزش بوده و Hآآبه عنوان نتیجه معلمان بیان کردند، که آنان همیشه نسبت به این متد آموزش معلمان، به روز نمیباشند. در حال حاضر، معلمان در تمام شهرهای آلمان باید 1 دوره 24 ماهه آموزش دانشآموزان را قبل از تدریس تمام وقت خود برای اولین بارفرا بگیرند.
اتریش
ساختار آموزشی
نظام آموزش و پرورش درکشور اتریش به عنوان یک زنجیر پیوسته از سطوح و مراحل مختلف آموزشی است . تحصیلات متوسطه عمومی قلب نظام آموزشی کشور است که پس از آموزش متوسطه پایه و آموزش ابتدایی ارائه می گردد. مقطع تکمیلی متوسطه نیز در ادامة تحصیلات متوسطه پایه به علاقه مندان ارائه می گردد.
سیستم نمره دهی
نظام تعیین نمره در مدرسة متوسطه (Sehrgut1) ، Gut:2))، ((Befriedigend:3، (Genugend:4)، Nichtgenugend:5))
توضیح کامل اینکه: نمرات 5-1 نمرة قبولی، ردی:4، و پایین ترین نمره درجدول:5 میباشند.
نظام تعیین نمره که توسط مؤسسات آموزش عالی مورد استفاده قرار می گیرد :
توضیح کامل نمرات 1 تا 5
بالاترین نمره در جدول 1، نمرة قبولی، ردی:4، پایینترین نمره در جدول:5
آموزش پایه
ساختار آموزشی
تحصیلات اجباری در کشور اتریش 9 سال به طول می انجامد. این امر مشمول حال کلیة کودکانی است که سکونت دائم در اطریش، بدون در نظر گرفتن ملیتشان می شود. سن ورود به مدرسة اجباری از 6 سالگی و از یکم سپتامبر شروع و در سن 15 سالگی به اتمام می رسد (9 سال).
مدارس دولتی در اطریش مجانی می باشند. والدین ملزم به ثبت نام کودکانشان در مدرسه مناسب ـ در اغلب موارد نزدیکترین مدسه به محل سکونت ـ و حصول اطمینان از اینکه کودکشان بطور منظم در مدرسه حضور می یابد، می باشند. اگر کودکی در ششمین سال تولدش بین یک سپتامبر و سی و یک دسامبر باشد و از نظر ذهنی و جسمی بالغ باشد این موارد برای حضور کودک در کلاس کافی می باشند و کودک ممکن است بر حسب صلاحدید دبیر ( معلم ارشد ) در اولین سال مدرسة ابتدایی پذیرفته شود. هیچ گواهی نامه ای مبنی بر اتمام آموزش اجباری صادر نمی شود اما، در گزارش سالیانه در پایان سال نهم از آموزش اجباری، به این صورت توضیح داده می شود که دانش آموز آموزش اجباری را به اتمام رسانده است.در بخش آموزش پایه، تفاوتهایی میان آموزش پایه عمومی و آموزش پایه حرفه ای وجود دارد. آموزش پایه حرفه ای مربوط به دانش آموزانی است که در دوره’ کارآموزی یا توسعه’ آموزشی قرار دارند. گفتنی است که مقررات مربوط به هر دو حالت آموزش پایه در قانون آموزش پایه مصوب سال1985 [SchPf] گنجانده شده است.
آموزش پایه عمومی
آموزش پایه عمومی عبارتست از آموزش پایه تمام وقت. این سیستم مربوط به کودکانی است که بطور دائم ساکن اتریش می باشند. عبارت ‹‹ دائم ›› بمعنی آنست که با در نظر گرفتن تمامی احتمالات،اقامت شخصی بیش از یک ترم تحصیلی به طول بینجامد. اگر چنانچه کودکان بطور موقت ساکن کشور اتریش باشند، می توانند در صورت تمایل اولیاء خود به مدرسه بروند. البته آنها در این مورد از حق و اختیار کامل برخوردار بوده و از هیچ گونه اجباری در این زمینه وجود ندارد. دوره’ آموزش عمومی پایه مدت زمان 9 سال بطول می انجامد. گفتنی است، آن دسته از کودکانی که تا تاریخ اول سپتامبر 6 سال تمام داشته باشند، مشمول این قانون می گردند.در کنار اقامت دائم، توانایی رفتن به مدرسه، از جمله دیگر شرایط آموزش پایه است. قاعده عدم توانایی رفتن به مدرسه، تنها در خصوص کودکانی صدق میکند که با معلولیت بالای جسمانی مواجه باشند.
آموزش پایه حرفه ای
سیستم آموزش پایه حرفه ای، یک سیستم آموزشی پاره وقت است. در این سیستم، دانش آموز هر روز به آموزشگاه حرفه ای نمی رود، بلکه تنها هفته های معینی از سال و یا یک روز خاص در هفته به این عمل مبادرت می نماید. در سایر اوقات دانش آموز (= کارآموز ) به آموزش در کارگاهی مبادرت می نماید. سیستم فوق بعبارتی، سیستم آموزشی دوگانه است. آموزش پایه حرفه ای در صورتی اجرا می گردد که آموزشگاه حرفه ای انتخاب شده جهت تحصیل با شغل انتخابی آموزشی مطابق باشد. این اجبار با ورود به دوره’ آموزشی آغاز شده و معمولاً تا پایان دوره ادامه می یابد.مدت دوره’ آموزشی از شغلی به شغل دیگر متفاوت بوده و معمولاً مدت زمان سه سال به طول می انجامد. این در حالی است که دوره های طولانی تر و کوتاهترآموزشی نیز وجود دارد ( پایه دوره های 4 ساله ).
آموزش پایه خصوصی با حقوق عمومی
اجرای آموزش عمومی پایه و آموزش پایه حرفه ای در مدارس خصوصی برخوردار از حقوق عمومی نیز امکان پذیر است. عبارت حقوق عمومی یعنی ادعا و درخواست حقوق عمومی در صورت رعایت شرایط قانونی اجرای سیستم آموزش پایه از طریق تدریس در منزل و نیز مدارس خصوصی بدون حقوق عمومی به استثنای مدارس پلی تکنیک، میتوان سیستم آموزش پایه عمومی را به واسطه تدریس خصوصی برنامه ریزی شده درمنزل(تدریس در خانه) دنبال نمود. در این خصوص تنها باید شورای آموزشی حوزه محل سکونت را از آغاز دوره’ آموزشی تدریس در منزل مطلع نمود. اگر چنانچه شورای مذکور به منع تدریس در منزل ظرف مدت یکماه مبادرت ننمود، تدریس در منزل پذیرفته خواهد شد. ممنوعیت تدریس در منزل تنها هنگامی ممکن است صورت پذیرد که شواهد عمده ای حاکی از عدم یکسانی دروس ارائه شده در منزل با دروس ارائه شده در مدرسه باشد. اعلان امر تدریس در منزل باید پیش از شروع سال تحصیلی صورت گیرد، چرا که در طول سال تحصیلی نمی توان به تدریس در منزل مبادرت نمود. هر کودکی که در منزل آموزش دیده، باید در انتهای سال تحصیلی با حضور در امتحانات، ثابت نماید که به اهدافی که در صورت رفتن به مدرسه به آنها میرسیده، دست یافته است. در صورت عدم اثبات این امر تدریس خصوصی در منزل برای سال تحصیلی بعد ممنوع خواهد شد. در این صورت کودک باید حتماً به مدرسه برود. امکان تدریس خصوصی در منزل، البته باستثنای مدارس پلی تکنیک، تنها در بخش آموزش عمومی پایه وجود دارد. برآوردن سیستم آموزش پایه حرفه ای نیز تنها در مدارس و آموزشگاههای حرفه ای امکان پذیر است.تحصیل در مدارس خصوصی بدون حقوق عمومی برای کودکان واجب التعلیم تحت امتیازات و شرایط مشابه بالا نیز امکان پذیر است. در این گونه موارد نیز هم ترازی آموزشهای ارائه شده به واسطه امتحانات پایانی در مدارس دولتی و عمومی اثبات میگردد.
سال تحصیلی
بسته به ایالت، سال تحصیلی از اولین یا دومین هفته در سپتامبر آغاز و به ترتیب در جمعه بین 27 ژوئن و 3 جولای یا 4 جولای و 10 جولای به اتمام می رسد. دو نیم سال تحصیلی که بایک هفته تعطیلات در هفتة آخر ژانویه یا یکی از اولین سه هفتة فوریه تفکیک می شود، وجود دارد. تعطیلات رسمی تابستانی در ماه های جولای و آگوست می باشند. تعطیلات دیگر در کریسمس و عید پاک می باشند. معلمین ارشد ( دبیران ) مسؤول کسب اطمینان از این امر می باشند که مجموع دروس هفتگی که در برنامةآموزشی آمده اند، بطور یکنواخت به روزهای هفته تقسیم شده باشند. مدارس ابتدایی در 5 یا 6 روز از هفته، مدارس متوسطه عموماً 6 روز در هفته به آموزش و تعلیم می پردازند. براساس برگزاری کلاسها در شش روز در هفته، در حدود 215 روز تحصیلی در هر سال وجود دارد. بطور کلی، کلاسها نباید قبل از ساعت 8 صبح شروع 4ساعت بیشتر طول بکشد. (اگر کلاسهای بعد از ظهر برگزار نمیگردند) و 5 ساعت (در صورتی که کلاسهای بعد از ظهر برگزار گردند) بطول انجامد. ساعت هر کلاس درسی 50 دقیقه می باشد. زنگ تفریح حداقل 5 دقیقه می باشد، اما بیشتر از 20 دقیقه بطول نمی انجامد.
اسپانیا
ساختار آموزشی
مطابق قانون عمومی تحصیلات عمومی مصوب سال1970، مراحل تحصیلی درکشور پادشاهی اسپانیا به شرح ذیل تنظیم گردیده است :
1- مقطع پیش دبستانی که خود از دوره مهدکودک ویزه کودکان رده های سنی5-2سال و دوره آمادگی ویزه کودکان رده های سنی 5-4سال متشکل می گردد.
2- آموزش پایه که برای کودکان رده های سنی13-6سال برنامه ریزی شده و به دو بخش
( بخش ویزه دانش آموزان رده های سنی10-6سال و بخش ویزه دانش آموزان رده های سنی13-11سال ) مشتمل می گردد. شایان ذکر است که تحصیلات پایه در مدارس دولتی و خصوصی رایگان و اجباری است.
3- مقطع آموزش متوسطه که مدت زمان3سال به طول انجامیده و به دانش آموزان رده های سنی16-14سال ارائه میگردد.پس ازگذراندن این دوره، دانش آموزان ملزم به گذراندن دورة یکساله پیش دانشگاهی می باشند که درصورت توفیق در آن ازمجوز حضوردر دانشگاهها برخوردار می گردند.
4- آموزش عالی که خود بر سه مرحله اساسی مشتمل می گردد. در مرحلة نخست دانش جویان طی سه سال به درجة دیپلماتورا (کاردانی) نایل می آیند در مرحلة دوم دانش جویان طی دوره آموزش تخصصی دو ساله به اخذ مدرک کارشناسی نائل آمده وغالبا به عنوان مهندس و یا معلم به فعالیت می پردازند.در مرحله سوم دانشجویان ملزم به دفاع از تز(رساله) تخصصی خود جهت احراز درجة دکتری می باشند.
کودکان اسپانیایی از سن سه سالگی وارد مهد کودک (La Education infantil) شده و به مدت 3 سال تا سن 6 سالگی اولیه را فرا می گیرند. آخرین سال مقطع پیش دبستانی اجباری می باشد. آموزش ابتدائی (La Education Obligatoria) از سن 6 سالگی آغاز شده و تاسن 11 سالگی به مدت 5 سال ادامه می یابد. در این مدت دانش آموزان ضمن آشنایی با محیط اطراف، خواندن و نوشتن و دروس ابتدائی را فرا می گیرند. سپس دوره آموزش متوسطه(La Education Segundaria) ارائه می گردد. این دوره بر دو مرحله مشتمل می گردد طی دوره اول به مدت سه سال دانش آموزان موفق به کسب درجه فارق التحصیل دوره مدرسه و طی مرحله دوم به مدت سه سال دانش آموزان به احراز درجه تحصیلی موسوم به (Bachiller) نائل می آیند. در صورت تمایل دانش آموزان به ورود به دانشگاه دوره آموزش یک ساله پیش دانشگاهی Curso de orientacion Universitaria)) و یا ورود به دوره های آموزش حرفه ای La Formacion Profesinal)) نیز پشت سر گذارده می شود.
سال تحصیلی
سال تحصیلی در مراکز آموزش پیش دبستانی معمولاً از هفته اول ماه سپتامبر آغاز شده و تا پایان هفته ماه جولای ادامه مییابد. از جمله تعطیلات طولانی نیزمیتوان به تعطیلات یک هفتهای کریسمس، تعطیلات یک هفتهای عید پاک و تعطیلات ماه آگوست اشاره نمود، گفتنی است که کودکان مراکز پیش دبستانی از مجوز حضور بیش از 9 ساعت در این مراکز برخوردار نمی باشند.
اهداف آموزشی
از جمله مهم ترین اهداف آموزشی مراکز آموزش پیش دبستانی میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
1- بهبود توان فیزیکی، ذهنی، احساسی، اجتماعی واخلاقی کودکان
2- تقویت روابط میان کودکان و والدین
3- کسب شناخت کافی از درک کودکان و تربیت آنان در جهت ارائه تصویر مثبت و واقعی از خود و دستیابی به احساس خود اعتمادی
4- ارزیابی و شناخت استعدادها و محدودیتهای رفتاری و شخصیتی کودکان
5- تربیت کودکان در جهت گام برداشتن در حوزه روابط اجتماعی و تاکید بر آن
6- بهبود طرز تفکر کودکان در جهت احترام گذاری و مشارکت با سایر افراد جامعه
7- تقویت روحیه کودکان در جهت شناسایی جنبههای مختلف شخصیتی و استعدادی آنان به ویژه در پرداختن به فعالیتهای هنری و ورزشی
آموزش پایه
تاریخچه
تاریحچه آموزش پایه در کشور اسپانیا به (همزمان با تدوین سال 1812 میلادی مبانی سیستم آموزشی اسپانیا) باز میگردد. این در حالی است که نخستین تعریف واقعی از سیستم آموزش پایه طی سال 1875 میلادی همزمان با وضع آموزش عمومی) ارائه گردید. در این اثنا، آموزش پایه رسماً به عنوان سیستم آموزش لیبرال ارائه شده و بیش از یک قرن در راستای بهبود آموزش عمومی گام برداشت. بین سالهای 1874 و1923 با اعمال تغییراتی در ساختار حکومتی، تغییراتی در سیستم آموزشی پایه در جهت بهبود آن اعمال گردید. در سال1931با اعلان موجودیت دومین حکومت جمهوری، آموزش اجباری و پایه رایگان تأکید کرد. پس از جنگ داخلی وتا سال1970، آموزش ابتدایی ابزاری در جهت انتقال عقاید و ایدئولوژی به شمار میآمد. در این اثنا، آموزش پایه به صورت آموزشهای طبقهبندی شده کاتولیکی بود که دولت بر عملکرد آن نظارتی نداشت. این در حالی است که در سال 1945 از آموزش پایه به عنوان آموزش ملی یاد شده و مؤسسات آموزشی به ارائه آن از سال 1953 مبادرت نمودند.
مقطع آموزش پایه خود از دو مقطع آموزش ابتدایی ویژه دانش آموزان ردههای سنی 14-11 سال متشکل میگردد. با تصویب قانونی آموزش ملی طی سال 1970، تغییرات اساسی در ساختار آموزش پایه کشور اسپانیا اعمال گردید. این فرایند بصورت قانونمند برای نخستین بار در کل سیستم آموزشی اسپانیا اعمال گردید که در جریان آن از مقطع آموزش پایه تحت عنوان آموزش اجباری ویژه دانشآموزان ردههای سنی 14-6 سال یاد گردید. قوانین پویا در خصوص آموزش پایه طی سال1990 وضع گردید که به موجب آن بر تحصیلات اجباری برای کودکان ردههای سنی 16-6سال تأکید گردید
ساختار آموزشی
آموزش پایه خود از 3 مرحله و دو طبقه متشکل میگردد که هر یک از این مراحل شامل یک واحد زمانی است که در طول آن به آموزش و یادگیری و ارزیابی دانشآموزان مبادرت میگردد. هدفای انجام چنین ارزیابیهایی کسب اطمینان از انطباق و ارتباط روش شناسی با ویژگیهای دانشآموزان میباشد. برای هر گروه از محصلین یک معلم اختصاص مییابد که وی عهده دار مسؤولیت آموزش موضوعات درسی است. علاوه براین، دانش آموزان به دریافت آموزشهایی در حوزههای تربیت بدنی، موسیقی و زبان خارجی نائل میآیند. گروههای کلاسی براساس گروههای سنی تشکیل میگردد. از این روی، گروه بندی دانشآموزان براساس معیارهای متناسب با مؤسسات آموزشی صورت میگیرد.
اهداف آموزشی
از جمله مهمترین اهداف آموزشی مراکز آموزش پایه میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
1- ارائه آموزشهای پایه مشترک به دختران و پسران اسپانیایی.
2- اعطای فرصتهای خاصی به دانشآموزان اسپانیایی درجهت برخورداری از دانشکافی در خصوص پیشینه فرهنگی و ملی.
3- آموزش خواندن، نوشتن و ریاضیات به دانشآموزان با هدف ایجاد استقلال فکری و روحی تدریجی در آنان.
4- توسعه استعدادها و تواناییهای کودکان اسپانیایی در زمسینههای مختلفی علمی، فرهنگی، هنری، ورزشی و …..
5- بهرهگیری همزمان از زبان اسپانیایی و دیگر زبانهای خارجی.
6- شناخت و بهرهگیری دانشآموزان از ابزارهای مختلف هنری جهت ابراز تصورات و عقاید خود.
7- ارائه آموزشهای فیزیکی و تربیت بدنی به دانشآموزان در جهت پرورش و بهبود قدرت جسمانی آنان.
8- تقویت حسی خود اتکایی و اعتماد به نفس در دانشآموزان.
برنامههای آموزشی
از جمله مهمترین برنامههای آموزش پایه که در زمره برنامههای اجباری آموزش به شمارمیآیند. میتوان به دروس علوم طبیعی، علوم اجتماعی و فرهنگی، تربیت بدنی، ادبیات و زبان اسپانیولی، زبان و ادبیات محلی زبانهای خارجی و ریاضیات. اشاره نمود.
انگلیس
سیاست های آموزشی
طی دهه گذشته در نظام آموزشی انگلستان و ولز تا حد زیادی سیاست های تمرکز زدا و تا حدودی تمرکز گرا به اجرا در آمده است. از سوی دیگر بنا بر قوانین اصلاحات آموزشی مصوب 1998تمرکز عمده ای بر مدارس محلی و نظام آموزش محلی معطوف گردیده است.
دپارتمان آموزش و استخدام انگلستان(DFEE) در جهت تلفیق سیاست های تمرکز گرا و تمرکز زدای آموزشی به طراحی برنامه های آموزش ملی مبادرت نموده است. به طور کلی می توان گفت که از نظام آموزشی انگلستان و ولز تحت عنوان نظام آموزشی ملی و در عین حال از لحاظ اداری، تحت عنوان نظام محلی یاد می گردد. عمده سیاست های آموزشی دولت ایرلند در جهت افزایش استاندارد های آموزشی کشور اتخاذ می گردد و این در حالی است که سیاست های آموزشی کشور بر خود ارزیابی مدارس کشور تمرکز دارد. از جمله مهم ترین سیاستهای آموزشی اسکاتلند نیز می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
1. بهبود استانداردهای آموزشی از طریق اتخاذ سیستم ملی آموزشی، ارزیابی های تحصیلی، برگزاری امتحانات و نظارت بر عمل کرد مدارس کشور
2. انتشار اطلاعات جامع در خصوص عمل کرد مدارس و مراکز آموزشی کشور
3. اعطای قدرت اجرایی بیشتر به والدین دانش آموزان جهت مشارکت هر چه بیشتر آنان در حوزه آموزش کودکان
طرح جامع (Suestart)برنامه ای چند سازمانی است که در رأس سیاست های حمایتی دولت و در
ساختار آموزشی
ساختار نظام آموزشی کشور انگلستان از3 مقطع آموزشی ابتدایی(5 تا 11 سالگی)،آموزش متوسطه (11 تا 18 سالگی) و آموزش عالی(Tertiary) متشکل گردیده است. تقسیم بندی فوق برای انگلستان، ولز و ایرلند شمالی یکسان بوده واین در حالیست که اسکاتلند از نظام آموزشی متفاوتی برخوردار می باشد.حضور در مراکز آموزشی برای کودکان 16- 5 سال اجباری است.
به عبارت دیگر گذراندن دوره های آموزشی تا سن 16 سالگی اجباری می باشد.اکثریت دانش آموزان انگلیسی رده های سنی17 سال و بالاتر به تحصیل در مراکز آموزش تکمیلی و یا فعالیت در بازار کار مبادرت می نمایند. درحال حاضر، آموزش بزرگ سالان در کشور انگلستان از اهمیت ویژه ای برخوردار گردیده و اکثریت دانشگاهها و کالج های آموزش عالی با شمار رو به رشدی از دانشجویان بزرگسال مواجه می باشند.سنین آموزش پایه ( آموزش اجباری) در انگلستان و ولز سنین16- 5 سال را شامل می گردد. آموزش ابتدایی طی2مرحله به دانش آموزان رده های سنی7- 5 سال و 11- 8 سال ارائه می گردد. در نظام آموزشی محلی کشور انگلستان دوره های آموزش مقدماتی به دانش آموزان رده های سنی16-11 سال ارائه می گردد. اغلب مدارس متوسطه (درحدود90 درصد) مدارس جامع می باشند که از دانش آموزانی با قابلیت های مختلف آموزشی ثبت نام نموده و برنامه های آموزش مقدماتی متوسطه گسترده ای را ارائه می نمایند. از تعداد محدودی از مدارس مقدماتی متوسطه که در زمره مدارس جامع نمی باشند، تحت عنوان مدارس دستور زبان یاد می گردد. در انگلستان و ولز، نرخ حضور دانش آموزان در مقاطع آموزشی ابتدایی و مقدماتی متوسطه100 درصد است. به دنبال تکمیل تحصیلات مقدماتی متوسطه، اکثریت دانش آموزان دوره های آموزش آکادمیک تکمیلی متوسطه را پی گیری می نمایند.42 درصد از دانش آموزان مقطع تکمیلی آموزش متوسطه به مطالعه رشته های آکادمیک و 58 درصد به گذراندن دوره های تخصصی فنی و حرفه ای مبادرت می نمایند.
آموزش همگانی
برنامه های آموزشی
از سال 1988، نظام آموزشی واحدی در انگلستان، ولز و ایرلند شمالی در جهت معرفی مواد و سطوح آموزشی ویژه رده های سنی16- 5 سال طراحی گردیده است.در برنامه های آموزش ملی، موضوعات آموزشی اعم از معرفی کشور انگلستان، ریاضیات، علوم طبیعی، علوم فنی، تاریخ، جغرافیا، زبان خارجی، موسیقی و علوم ورزشی ارائه میگردد. در ولز نیز که هر2 نوع مدارس ولش زبان و انگلیسی زبان فعالیت دارند، زبان ولشی موضوع پایه آموزشی در مدارس نیمه ولزی محسوب می گردد. کلیه مدارس دولتی و برخی از مدارس مستقل از برنامه های آموزش ملی تبعیت می نمایند.طی دوره های آموزش ملی در انتهای هر مرحله آموزشی آزمون های مختلفی از دانش آموزان به عمل می آید.در دوره های آموزشی مذکور همچنین، میزان موفقیت دانش آموزان مدارس دولتی به استحضار والدین و گروههای علاقمند می رسد.از جمله اصلی ترین دروس آموزش ملی کشور انگلستان می توان به زبان انگلیسی، ریاضیات و علوم و درمدارس متوسطه ولز، زبان ولشی (Welsh) (چهارمین موضوع آموزشی) اشاره نمود. از جمله سایر موضوعات اساسی آموزشی می توان به علوم فنی و حرفه ای، تاریخ، جغرافیا، هنر، موسیقی و تربیت بدنی ویژه دانش آموزان رده های سنی 11تا16سال اشاره نمود. طی سال های اخیر، سیاست های آموزشی انعطاف پذیرتری در طی مرحله کلیدی 4 آموزش ملی اعمال می گردد، چرا که از سال1996، برنامه آموزشی دروس پایه و دوره های آموزش متوسطه در انگلستان، دروس آموزشی من جمله ریاضیات و علوم، دوره های کوتاه آموزش علوم فنی و حرفه ای، زبان خارجی، تربیت بدنی و آموزش علوم مذهبی را شامل می گردد.
این درحالی است که تا سال 1999، در ولز، هیچ نیازی جهت آموزش زبان خارجی و اجباری بودن آموزش زبان Welsh در نظام آموزش متوسطه احساس نمی گردید.دامنه این انعطاف پذیری تا بدان حد است که در جدول زمانی مدارس و مراکز آموزشی کشور خدماتی نظیر مشاوره و انتخابات شغلی علاوه بر مواد اصلی آموزش به واسطه اجرای طرح ملی آموزش به دانش آموزان رده های سنی 16- 14سال ارائه می گردد. برخورداری از آموزش مذهبی و حضور در مراسم عبادی دسته جمعی با توجه به موافقت والدین برای دانش آموزان کلیه مقاطع آموزشی انگلستان اجباری است.
گفتنی است که آموزش علوم مذهبی و اجرای عبادات دسته جمعی در مراکزآموزش کشور انگلستان می بایستی با هماهنگی شورای آموزش علوم مذهبی تحت عنوان (SACRE) ارائه گردد. از جمله برنامه های آموزشی فوق العاده که در اغلب مدارس و مراکز آموزشی انگلستان ارائه می گردد می توان به آموزش علوم فنی، آموزش بهداشت، آموزش علوم اجتماعی و فردی، و موضوعات مهم فرهنگی نظیر چند گانگی فرهنگی اشاره نمود. از جمله دیگر برنامه های آموزشی فوق العاده که اختیاری نیز می باشند،می توان به اقتصاد، آموزش محیط زیست، علوم سیاسی و بین المللی، (آگاهی از هویت، تاریخ و جنبه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اروپا) اشاره نمود. گفتنی است که دروس مذکور جنبه تحقیقاتی و مطالعات در کنار سایر علوم پیشرفته به خود گرفته و به عنوان بخشی از برنامه های رسمی آموزشی در کنار سایر موضوعات آموزشی نظیر آموزش زبان خارجی دوم و تحقیقات کلاسیک درخصوص اقتصاد خانواده قرار می گیرد.
درنظام آموزش انگلستان، مسؤولیت تعیین مواد آموزشی و روش های تدریس برعهده هیئت ملی معلمین می باشد.درمقاطع آموزشی متوسطه و ابتدایی نظام آموزش انگلستان، هیچ گونه آزمون رسمی از دانش آموزان به عمل نیامده و معیار سنجش دانش آموزان دامنه فعالیت کلاسی و فعالیت تحقیقاتی آنان می باشد. ارزیابی مستمر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بریتانیایی توسط معلمین مدارس صورت گرفته و آزمون ها و تستهای داخلی توسط خود معلمان طراحی و اجرا می گردد.گفتنی است که اغلب آزمونهای داخلی مدارس کشور، از دروس آموزشی انگلیسی و ریاضیات در پایان مرحله1 آموزش و انگلیسی، ریاضیات و علوم در پایان مراحل کلیدی دوم و سوم به عمل می آید. مطابق قانون مصوب سال1992، ویژه مقررات آموزشی کشور، کلیه مدارس کشور ملزم به ارائه کارنامه سالیانه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به والدین می باشند.
به آن دسته از دانش آموزانی که پس از طی دوره های آموزش پایه ترک تحصیل نمایند، مدرک ملی(NRA) اعطا می گردد. ازگواهینامه عمومی آموزش متوسطه در نظام آموزشی انگلستان و ولز تحت عنوان (GCSE)یاد می گردد. نمرات مندرج در گواهینامه GCSE براساس فعالیت دوره ای 2 سال پایانی آموزش متوسطه و آزمون نهایی منظور می گردد. برای هر یک از داوطلبین نمرات(A-G) منظور می گردد. به عبارت دیگر دانش آموزان ملزم به کسب نمره G برای دروس آموزشی می باشند. در انگلستان و ولز، آزمونGCSE توسط 5 گروه از ممتحنین که از کد ملی آموزشی نیز برخوردار می باشند، به عمل می آید. از جمله مهم ترین مشخصه های آزمون GCSE می توان به موراد ذیل اشاره نمود:
1- برنامه های آموزشی بر پایه معیار ملی
2- ارزیابی متمایز سؤالات مختلف برحسب توانایی های آموزشی افراد مختلف
3- معیار بودن نمرات کلاسی( نمراتی که به طور مطلق برحسب عمل کرد کلاسی دانش آموزان منظور می گردد)
گفتنی است که شرایط امتحانات؛تعیین نمرات و نوع سوالات امتحانی می بایستی مورد تایید وزرای آموزش و پرورش انگلستان و ولز قرارگیرد.
ایرلند
اصول و اهداف کلی آموزشی
از جمله اصلیترین اهداف آموزشی کشور ایرلند میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
1. تأمین آموزش جامع، مقرون به صرفه و قابل دسترس با بالاترین کیفیت ممکن
2. ارتقای توانمندیهای افراد به عنوان عضوی از اعضای جامعه و به عنوان شهروندان فعال
جهت مشارکت در توسعه اجتماعی - اقتصادی کشور
اولویتها و علایق آموزشی
از جمله مهمترین اولویتها وعلایق آموزشی میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
1. تمرکززدایی درمسئولیتهای آموزشی و واگذاری قدرت به سطوح منطقهای و مدرسهای
2. بررسی و تجدیدنظر در محتوی دروس آموزش ابتدایی جهت انطباق آن با تغییرات اجتماعی، علمی و فنی
3. اعمال انعطافپذیری بیشتر در سیاستهای آموزش متوسطه به منظور جذب بیشتر جوانان به حوزه آموزش و افزایش نرخ تحصیل افراد ردههای سنی 16 تا 18 سال به 90 درصد
4. تغییر نظام ارزشیابی تحصیلی به منظور ارزیابی میزان پیشرفت تحصیلی بر اساس اهداف برنامه درسی
ارزیابی آموزشی
ارزیابی کلی پیشرفتهای بخش آموزش کشور
همانگونه که قبلا نیز به تفصیل آورده شد، در خلال 10 سال گذشته بخش آموزش کشور به بسیاری از اهداف از پیش تعیین شده خود دست یافته است. دهه 90 در کشور ایرلند به دهه تغییرات سریع و چشمگیر معروف است. گفتنی است که این تغییرات تنها به رشد چشمگیر بخش اقتصاد همراه با سرمایهگذاری دولت در بخش آموزش اختصاص نداشته بلکه خود نظام آموزشی کشور نیز به بخشی پویا و فعال مبدل گردید. در همین اثنا بود که اقدامات مفیدی در رابطه با یافتههای سازمان بینالمللی بررسی سوادآموزی در میان بزرگسالان موسوم به ( IALS ) نشان داد که در کشور ایرلند چشماندازهای مثبتی در جهت بهبود وضعیت سوادآموزی در میان بزرگسالان وجود دارد. علاوه بر موارد مذکور ارائه لایحه ویژه آموزش بزرگسالان به پارلمان و تهیه سند سیاسی مربوطه جهت برطرف نمودن مشکل بیسوادی در میان بزرگسالان و توسعه مراقبتهای مربوط به دوران پیشدبستانی از جمله اقدامات مهمی بود که دولت ایرلند طی دهه 90 به آن دست یازید. اختصاص بودجه مازاد 35/5 میلیون پوندی از طریق اجرای طرح توسعه ملی طی سال 1999 میلادی بیشتر صرف توسعه و ترویج غنای اجتماعی، آموزش دامنهدار و مدرنیزه کردن تجهیزات آموزشی گردید. دولت نیز به اختصاص اولویت هفت سال آینده خود به بخش آموزش کشور مبادرت نموده است. در طرح توسعه ملی موضوعات آموزشی فراوانی مورد توجه قرار گرفته و بودجه اختصاص یافته به این امر صرف اولویتهای ملی گردیده است. از جمله اولویتهایی که در بخش آموزش به صورت ملی مورد توجه قرار گرفتهاند میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
- مبارزه با محرومیت آموزشی از طریق یک سری مداخلات ویژه
- توسعه و ترویج فرهنگ آموزش دامنهدار و مداوم با تأکید ویژه بر فراهمسازی فرصت دوباره جهت بازگشت به دنیای علم و تحصیل
- تجهیز و مدرنیزه کردن امکانات آموزشی و گسترش کیفیت آموزشی در کلیه سطوح
ارزیابی تحصیلی مقاطع ابتدایی و متوسطه
آزمون رسمی در پایان اولین مقطع آموزش وجود ندارد. معلمین مدارس ملی ایرلند به ارزیابی از عملکرد دانشآموزان بواسطة گزینشهای استاندارد و آزمونهای مبتنی بر برنامههای آموزشی مبادرت مینمایند. آزمونهای انتهای سال تحصیلی در بیشتر کلاسها به عمل میآید. گزارشات و نتایج ( بصورت کتبی ) به والدین ارائه میگردد. گفتنی است که کارنامه رسمی توسط معلمین دانشآموزان در پایان آموزش ابتدایی صادر و تکمیل میگردد.کارنامه مذکور تنها به مدارس متوسطه دانشآموزان ارسال شده و به والدین ارائه نمیگردد. اغلب دانشآموزان در پایان هر سال تحصیلی به کلاسی بالاتر راه مییابند. در موارد خاص دانشآموز به گذراندن مجدد سال تحصیلی مبادرت مینمایند اما چنین چیزی به ندرت اتفاق میافتد. لازم به ذکر است که تعداد 16 کلاس ویژه کودکان مهاجر در مدارس ملی دایر میباشد. نظام ارزشیابی تحصیلی مقطع متوسطه به شرح ذیل می باشد :
- (عالی ) نمره A1-A 2 = %85-100
- (خیلی خوب ) نمره B 1 – B 3 = 70-84-1 B
- (خوب) نمره C1 – C 3 = % 55-69
- ( متوسط) نمره %40-54 = 3 D –1 D
- (ضعیف ) نمره E = %25-39
- (خیلی ضعیف ) نمره F = %25-39
- (مردود ) G = %0-9
نظام ارزشیابی مورد استفاده در مؤسسات آموزش عالی نیز به شرح ذیل است:
- عالی
- خیلی خوب
- خوب
- ضعیف
- مردود
پرتغال
اصلاحات آموزشی
ازجمله مهمترین اصلاحات اعمال شده درحوزه آموزشی کشورمیتوان از ارائه برنامه های متنوع آموزشی به شهروندان مناطق مختلف کشور بدون توجه بر منطقه سکونت آنان نام برد.
این درحالیست که تا پیش ازسال1990،یک شهروندپرتقالی مقیم شهرMateria ازشانس کمتری در احرازدرجه بالاترآموزشی نسبت به شهروند پرتقالی ساکن منطقه mainlandبرخوردار بود.
تا اینکه با احداث دانشگاه Maderia (جدیدترین دانشگاه پرتقال)تصحیح اهداف سیاسی حوزه آموزش من جمله برطرف نمودن معیارهای جغرافیایی به وقوع پیوست.
با اعمال تغییر وتحولاتی درساختار سیاست آموزشی کشور،متعاقب تصویب قانون اصلاحیه شماره (Law , 115/97) حداقل برخورداری از مدرک علمی کارشناسی جهت تدریس در کلیه مراحل آموزشی(مشتمل بر آموزش ابتدایی و پیش دبستانی) الزامی گردید.از جمله دیگر اصلاحات اعمال شده بر ساختار نظام آموزشی میتوان از موارد ذیل نام برد:
اتخاذ سیستم تمرکز زدای آموزشی ازآوریل سال 1974
تفویض اختیارات داخلی بیشتربه مدارس کشورازدهه90 و کاهش اختیارات مقامات محلی در نظارت بر عملکرد مدارس
ارتقاء پایة حقوق و مزایای معلمین و کادر غیرآموزشی مدارس کشور
دستیابی به استانداردهای بالای آموزشی در سطوح ابتدایی و مقدماتی متوسطه
اصلاحات جاری آموزشی
اعمال دگرگونی ها و اصلاحات درساختار آموزشی پرتقال، متضمن2ایده اصلی به شرح ذیل است :
تکیه براقتصاد وجامعه اطلاعاتی مبتنی بر دانش
تحریک وتحکیم پویایی تحول ازطریق پررنگتر ساختن نقش مدارس به عنوان محور ایجاد دانش، کاردانی، توانمندی ، نگرش وعلائق
اعمال اصلاحات درساختارنظام آموزشی با عبوراز3مرحله گذار به شرح ذیل تحکیم مییابد:
تغییر سیستم مبتنی برنظام مدرک گرای به نظام مبتنی بر آموزش مادام العمر
تغییر سیستم مبتنی برنظام بسته به نظام باز
تغییر سیستم مبتنی بر نظام متکی برمدارس جدای ازجامعه به نظام مدرسه مدار که با جامعه وپیرامون خود پیوند می یابند .
توسعه آموزشی
ازجمله عمده ترین موارد توسعه آموزشی میتوان به موارد ذیل اشاره نمود :
تضمن ورود جوانان به زندگی فعال با نوعی آموزش پس از ابتدایی که یک مدرک حرفه ای ابتدایی به حساب می آید.
اولویت سرمایه گذاری درآموزش وتربیت پایه باهدف کسب مهارتهای قابل انتقال سازگار،خلاقانه، مستعد کار گروهی، برخوردار از روحیه تهور وقابلیتهای مشکل گشایی
تقویت مؤلفه های علمی وفن آوری آموزش وتعمیم فن آوری اطلاعاتی وارتباطاتی به مدارس
تنوع بخشی به سیستمهای آموزش وپرورش وگذاربه زندگی فعال با تضمین آموزش ابتدایی برای همه،برابری ونبرد با تبعیض اجتماعی، هماهنگی عرضه آموزشی وانطباق این عرضه با بخشهای مختلف تقاضا
تقویت راهبردهای آموزشی ازطریق ترکیب آموزش کلاسی با آموزش محیط کار که گستره عملکرد خدمات اطلاعاتی و راهنمایی تحصیلی را افزایش می دهد .
بر پایی آموزش مادام العمرعمومی با هدف ارتقاء مهارت اعضاء فعال جامعه، از طریق کسب مهارت ها وقابلیت های جدید که به آنان مجال می دهد تنوع وانطباق لازم برای مشارکت درجامع مدرن ومبتنی بر فن آوری را کسب نموده وبه علاوه به مهارت ها ودانش های کسب شده از مراجغ غیر رسمی اعتبار وارزش بدهند.
آموزش شهروندان درراستای اجتماعی شدن وبرقراری همکاریهای بین فرهنگی و حمایت از محیط زیست واحترام به آن و مبارزه با محرومیت اطلاعاتی
بالا بردن کیفیت دوره های آموزشی عالی از طریق گسترش آموزش عالی درمناطقی که فاقد عرضه مناسبی از بهداشت وهنر شناخته شده اند .
اصول واهداف آموزشی
منظور از نیل به اهداف خاص در میان مدت جبران عقب ماندگی های حاصل از هم سطح سازی میزان تحصیلات شهروندان پرتغالی با تحصیلات مردمان دیگر کشورهای اروپایی است.در میان اهداف خاص بر دستیابی به اهداف ذیل تأکید می گردد:
گسترش آموزش پیش دبستانی
سازماندهی مجددوتأمین شبکه آموزش ابتدایی
توسعه تدریس آزمایشی در حوزه آموزش ابتدایی
تأمین نیازهای آموزش متوسطه فن آوری ، هنری وحرفه ای برای 150هزار جوان رده های سنی 15 تا 19 سال
برپایی و بسط دوره های فن آوری تخصصی برای 15% ازجوانان رده های سنی 18 تا 22 سال
ارتقاء قابلیت اشتغال دانش آموختگان آموزش عالی ازطریق گسترش تعاملات میان موسسات آموزش عالی ومراکز صنعتی
انطباق نظام تربیتی با عرضه کلی تربیت وآموزش حرفه ای به بیکاران
افزایش ظرفیت رسمی نظام آموزشی با عنایت به افزایش مهارت ها وسطح تحصیلات حدود 2 میلیون کارگر که افزایشی در تقاضای اجتماعی است.
تضمین تدریس دو زبان خارجی طی دوران آموزش پایه
نظارت آموزشی
بازرس کل آموزش مسئول نظارت فنی وآموزشی و پایش کلیه نهادهای آموزشی است.
درمورد آموزش عالی دولتی این بازرسی علاوه براجرای مسئولیت حسن اجرای مقررات قانونی ناظر برشهریه ها وخدمات حمایتی دانشجویی نیز میباشد.بعلاوه این بازرسی وظیفه پایش کارآیی اجرایی ومالی کل نظام آموزشی را بردوش دارد . این بازرسی توسط یک سربازرس وهمیاری دو بازرس معاون اداره می شود وازطریق 5 مرکز هماهنگی ناظر بر موارد ذیل نظارت خویش را درسطح مرکزی اعمال می کند:
ـ بازرسی فنی وتربیتی آموزش پیش دبستانی ، پایه ومتوسطه
ـ بازرسی مالی واجرایی آموزش پیش دبستانی ، پایه ومتوسطه
ـ بازرسی مدارس خصوصی و مدارس حرفه ای
ـ بازرسی مراکزآموزش دولتی و خصوصی
ـ بازرسی فنی وحقوقی
بازرسیهای فوق ازنمایندگانی منطقه ای نیزبرخوردارمیباشندکه درچارچوب سلسله مراتب اداری دربرابر بازرسی کل پاسخگو هستند.این بخشها بخشهایی مرکز زدا هستند که حیطه اختیارات آنها با حوزه 5مدیریت آموزشی منطقه ای منطبق است.نمایندگان منطقه ای مسئول نظارت برامورمالی، اجرایی وتربیتی نظام آموزشی درحوزه های مربوطه می باشند.
نهادهای مرکزی
سیاست آموزشی درکل توسط وزارت آموزش تعیین میگردد.این وزارتخانه به برنامه ریزی ومدیریت آموزشی مبادرت نموده واموراجرایی هرمقطع آموزشی را هماهنگ مینماید.
بالغ بر5هیأت منطقه ای نیزبه اجرای سیاستهای وزارت مذکوروارائه سیاستهای راهبردی، هماهنگی وپشتیبانی کلیه موسسات آموزش غیر دانشگاهی مبادرت می نمایند.مراکز آموزش محلی شهری نیزبه هماهنگی وپشتیبانی ازآموزشهای غیردانشگاهی مبادرت می نمایند.
درمناطق خود مختار مادئیرا وآزورس،مسوولیت نظارت آموزشی برعهده دولتهای منطقه ای ودبیرخانه های آموزشی است.به طورکلی میتوان گفت که مسوولیت نظارت برعملکرد مراکز آموزشی کشوردرحیطه مسئولیت های بازرسی کل آموزش است که از طریق نمایندگان منطقه ای به تمامی جنبه های آموزشی نظارت دارد .
ترکیه
جمعیت
طبق آمار بدست آمده در سال2002،جمعیت کشور بر695000000 نفر(نوزدهمین کشورجهان) بالغ می گردد.تراکم جمعیت 8/56 نفر درکیلومتر مربع می باشد.43% مردم کشور ساکن شهرها می باشند.
از جمله پرجمعیت ترین شهرهای کشور ترکیه می توان به استانبول(10میلیون نفر)،آنکارا (4میلیون نفر)، ایزمیر(4/3 میلیون نفر)، برسا (1/2 میلیون نفر)، کنیا (2/2 میلیون نفر)و ادنا (8/1میلیون نفر) اشاره نمود. از لحاظ توزیع سنی 8/41% جمعیت را افراد کمتر از 14 سال، 51% را افراد 15 تا 59 سال و 2/7% را نیز افراد بالاتر از 60 سال تشکیل داده و متوسط عمر مردان و زنان 7/53 سال است.
در ترکیه میزان تولد 6 /39 در هزار و میزان مرگ و میر 5/13 در هزار و رشد جمعیت 5/2% است. میزان مرگ و میرکودکان نیز 145 نفر در هزار نوزاد می باشد. مردم آن عموما سفید پوست بوده و از
تیره های ترک(90% )، کرد (7% )، عرب (2/1% ) و باقی اکثرا یونانی، ارمنی و یهودی بوده و 99% جمعیت مسلمانند. در ترکیه زبانهای ترکی، کردی و خط لاتین رایج می باشد.
ترکیب جمعیتی
براساس آمار سال 1995 جمعیت زیر 17 سال ترکیه نزدیک به 20 میلیون نفر است. از اینرو می توان گفت علاوه بر رشد بالای جمعیت، جوانی آن نیز یکی دیگر از ویژگیهای ساختار جمعیتی ترکیه بشمار میرود. همچنین گفتنی است تا سال 1953 م شمار زنان به نسبت مردان رقم بالاتری را نشان می داد که بعد از این سالها این رشد تعدیل یافته و در حال حاضر مردان نسبت به زنان رقم بالاتری را به خود اختصاص می دهند.
جمعیت خارجی
در خصوص پناهندگی باید گفت که ترکیه پس از غنا، نیجریه، هند، پاکستان، سری لانکا و الجزایر رتبه هفتم جهانی را دارا است. طی سال 1374 هـ. ش،1820 نفر از ترکیهایها تقاضای پناهندگی به انگلستان را داشتهاند که درخواست 35 نفر آنان مورد قبول واقع شد.
در بعد مهاجرت نیز می توان گفت: نقل و انتقال فراوان جهت مهاجرت به ترکیه به دنبال جنگ استقلال (1923 م) آغاز گردید و تاکنون ادامه داشته است، بطوریکه مرکز آمار ترکیه شمار مهاجران و پناهندگان این کشور در سال 1993 م را به ترتیب 875 و 4118 نفر اعلام داشته است.
البته ترکها نیز به کشورهای اروپای غربی به خصوص آلمان مهاجرت گستردهای داشتهاند.
این مهاجرت بیشتر برای یافتن شغل صورت پذیرفته است. در حال حاضر حدود دو میلیون نفر از ترکها ساکن آلمان هستند. در این خصوص گفتنی است که مهاجرت در بعد داخلی نیز وجود داشته است بطوریکه ساکنین اصلی شهر استانبول دو میلیون و هفتصد هزار نفر هستند و بقیه 8 میلیون نفر افرادی هستند که از نقاط مختلف کشور به این شهر مهاجرت کردهاند. رقم این مهاجرت در سال 1375 هـ.ش بالغ بر450 هزار نفر بوده است. مشاغل این مهاجران عمدتاً دربانی، سرایداری، رانندگی ، دلالی، قهوهچی و … میباشد.
تاریخچه آموزشی
نظام آموزشی دوره عثمانی
اصولاً تا قبل از شروع قرن نوزدهم، حکومت عثمانی در قبال آموزش همگانی مردم مسئولیتی را قبول نمی کرد و لذا هیچ سیستم آموزشی متشکل و متمرکزی وجود نداشت. آموزش بصورتی بسیار محدود در قالب سه نوع مدرسه ارائه میشد:
مدارس ابتدایی خصوصی؛ که معمولاً پسران در سنین 5 یا 6 سالگی در آن قرآن و تعالیم اسلامی را بصورت مکتبخانه ای فرا می گرفتند. این کلاسها ابتدا در مساجد بر پا می گردید و بعدها تدریجاً استقلال یافت. معلمین آنها «خوجا» نام داشتند که از بین فارغ التحصیلان مدرسه یا افراد با سواد یا افراد پیر و مذهبی که قرآن خواندن می دانستند، تعیین می گردیدند. بعضی از این مدارس از طریق درآمدهای وقفی اداره می شدند و دولت حمایتی از آنها نمی نمود.
مدارس مذهبی؛ که با نام «مدرسه» خوانده می شدند، آموزشی فراتر از مدارس ابتدایی را ارائه می نمودند و جنبه علمی و دینی داشتند، علاوه بر تعلیم علوم معقول و منقول، علم طب، فن، صنعت و زبانهای ترکی، عربی و فارسی در آنها تدریس میشد. فارغ التحصیلان این مدارس پس از طی مراحلی میتوانستند به مقام استادی (مدرس) رسیده و یا در امر قضاوت وارد شده و قاضی (مفتی یا کادی) شوند. در دوره عثمانی، افرادی که تحت آموزش این مدارس قرار می گرفتند، طبقه «ممتاز علمی» را در جامعه تشکیل می دادند. این مدارس تا اواسط قرن هفدهم میلادی از استقلال عمل و نفوذ ویژهای بهرهمند بودند، اما پس از این تاریخ، به تدریج پایگاه و نفوذ اجتماعی خود را از دست دادند.
مدارس حکومتی (سلطنتی): این مدارس به تربیت دولتمردان و نظامیان می پرداختند و از سطح آموزشی بهتری برخوردار بودند. با اعلام حکومت مشروطه اول، این مدارس تعطیل شدند.
افراد ثروتمند معلمین سرخانه استخدام نمودند. در این دوره برای آموزش عمومی تقاضای زیادی وجود نداشت و حکومت عثمانی نیز ضرورتی بر این امر احساس نمی نمود، آموزش تنها خاص پسران بود و به دختران اجازه تحصیل داده نمی شد.در طی قرن نوزدهم مدارس سنتی تحت حمایت مؤسسات مذهبی، از آنجا که نتوانستند به تناسب تحولات هم عصر خود، تعالیم لازم را ارائه نمایند، به تدریج رو به ضعف و زوال نهادند، و به موازات آن سیستم آموزشی غیردینی با رویکردی بسوی غرب در جامعه عثمانی ـ ابتدا در حوزه نظامی ـ رو به رشد و توسعه نهاد. دانشکده پزشکی (1827 م)، دانشکده افسری (1834 م) و مدرسه صنایع (1858 م) تأسیس گردید. در سال 1869 میلادی نیز قانونی وضع شد که براساس آن ضمن اجباری شدن آموزش ابتدایی، در غالب محلات مدارس ابتدایی (مکتب) و در نقاط مختلف سیکل اول تحصیلات متوسطه (رشدیه) و همچنین دبیرستان و هنرستان (معروف به مکتب صنایع) دائر گردید.
در این دوره وزارت فرهنگ نیز تأسیس شد و علاوه بر آن سازمانهایی مانند جمعیت علمیه، مجلس کبیر معارف، انجمن دانش، جمعیت تدریسیه اسلامیه نیز جهت پیشرفت فرهنگ بر پا میشد.
بدین ترتیب اولین دورة اصلاحات آموزشی بخصوص در اواسط قرن نوزدهم، تحولی را در نظام کهن بوجود آورد. دوره دوم این اصلاحات در طی دوران مشروطه دوم، به خصوص در فاصله زمانی بین سال 1908 م و سالهای جنگ استقلال در ترکیه، بطرزی متفاوت از دورة اول اتفاق افتاد.
در این دوره بجای توجه به مسائل کمی، تلاش گردید که کیفیت آموزشی نیز مورد تجدیدنظر قرار گیرد و به جنبههای اجتماعی و اقتصادی بیش از مذهب توجه شد. مدارس فنی و حرفهای متعددی به پیروی از ارزشها، نیازها و خواستههای جامعه تأسیس گردیدند.در همین زمان تصفیه زبان ترکی از واژههای غیرترکی و توجه به احساسات ملی نیز آغاز شد که بعدها در حکومت جمهوری دنبال گردید.
در این دوره علاوه بر زبان ترکی، زبانهای خارجی فرانسه، فارسی و عربی نیز تدریس میشد.
در دوره حکومت عثمانی کلیه مدارس ازطرف مقامات مدارس سلطنتی،مقامات قصرسلطنتی ـ وزارت فرهنگ ـ اداره ریاست کل روحانیت اهل تسنن، معروف به باب مسیحیت ـ تشکیلات خصوصی جامعه ترک ـ تشکیلات جماعت اقلیت و تشکیلات کشیشهای خارجی اداره میشدند.
نظام آموزشی دوره جمهوری تا حال حاضر
به موجب نخستین قانون اساسی جمهوری ترکیه در سال 1924 م کلیه مراکز و موسسات آموزشی تحت کنترل و نظارت متمرکز وزارت آموزش قرار گرفته، و آموزش مقدماتی نیز برای همگان بطور رسمی اجباری و رایگان اعلام شد. مدارس مذهبی نیز تعطیل و جایگزین شده و از حیطه مدیریت مذهبی خارج گردیدند. قوانین بعدی، امکان تأسیس مدارس تخصصی از سوی برخی وزارتخانهها را میسر نمود.
مدارس خصوصی نیز، به تعداد محدود، و تحت نظارت کامل وزارت آموزش دائر گردیدند. در همان سال، سازماندهی مراحل آموزشی تغییر یافت و سیستم 5 ـ3 ـ3 مقرر شد. دوره مدرسه ابتدایی از6 سال به 5 سال تقلیل یافته و «لیسه» فرانسه بطور رسمی بصورت مدلی بر آموزش متوسطه در نظر گرفته شد که به دو دوره سه ساله تقسیم میشد. تصفیه زبان ترکی نیز با قاطعیت بیشتری دنبال گردیدند.
از دیگر اقدامات این دوره موارد ذیل را می توان برشمرد:
1- در دبیرستانها به تدریس زبان انگلیسی اهمیت داده شد.
2- کلیه مدارس از دبستان تا دانشگاه مختلط گردید، بااینحال دبیرستانهای دخترانه و پسرانه جداگانه هم وجود داشت.در دانشگاهها استادان خارجی بیشتری استخدام شدند.
3- در سراسر ترکیه کلاسهای اکابر شبانه و عصرانه جهت آموزش حروف جدید ترکی، حرف صنعتی و زبانهای خارجی دائر گردید.
4- جهت ایجاد ارتباط لازم میان اولیاء و دانش آموزان با مدارس، اتحادیههایی تشکیل شد.
5- در سال 1931م حزب جمهوریخواه خلق، تنها در شهرها مراکزی را به نام «خانه مردم» جهت آموزش اصول کمالیسم تأسیس نمود. فعالیت این خانه ها در زمینه های زبان و ادبیات، هنرهای زیبا، هنرهای نمایشی، ورزش، تعاون اجتماعی، تشکیل کلاسها و دورههای آموزشی، کتابخانه و انتشارات بود. هر کس اعم از اعضاء حزب با غیر از اعضاء می توانست از تسهیلات این خانهها بهرهمند گردد. بعدها مراکز نیز با عنوان «اتاقهای مردم» در شهرها و روستاهای کوچکتر سازماندهی شد.
در سال 1950م ، 478 خانه مردم و حدود 4325 اتاق مردم در سراسر ترکیه وجودداشت که به عنوان مراکز اجتماعی، بطور عمده در زمینه توسعه فرهنگی، آموزشی و تفریحی فعالیت میکردند.
سیاستهای آموزشی
آموزش از جمله مهمترین فاکتورهای آینده ساز اشخاص وجوامع است. همانگونه که به قرن 21 نزدیک میشویم آموزش بیشتر نمایان میشود. امروزه سطح پیشرفت براساس این معیار سنجیده میشود که تا چه حد جامعه با اقتصاد جهانی در هم آمیخته و تا چه میزان دارای مشخصات جامعه اطلاعاتی است. به دلیل پیشرفتهای وسیع در ارتباطات و فنآوری حمل و نقل، دنیا کوچک وکوچکتر شده و در نتیجه اشخاص، جوامع و کشورها خواهی نخواهی در ارتباط مستقیم وتعامل با یکدیگر قرار دارند.
در این بین فنآوریهای اطلاعات تأثیری مستقیم و اساسی بر روش زندگی افراد درسراسر دنیا دارند. اشخاص میبایست مجهز به دانش و مهارتهای روز شوند تا بتوانند با جامعهای که بهصورت فرایندهای پیچیدهتر میشود هماهنگ باشند.
درعوض، این موضوع نیازمند به استفاده اشخاص به آموزش تا حد امکان و با کیفیت بالاست.
آموزش سیستمی باز و پویا و در ارتباطی تنگاتنگ با محیط است و فقط تا زمانی موفق است که بتواند با تغییرات وفق پیدا کند. امروزه تمامی ملل دنیا بدون شک قبول دارند که برای پیشرفت، صنعتی شدن، مردم سالار بودن امنیت حال و آینده، نیازمند آموزشی با کیفیت بالا هستیم. سطح پیشرفت کشور امروزه براساس پیشرفت انسانی و به علاوه روشهای سنتی سنجیده میشود.برای چنین ارزیابیمعیارهای جدیدی مانند تعداد افراد با سواد، منابع اختصاص داده شده به کودکان وسهم دانش، مورد استفاده قرار میگیرد. تمامی ناظرین بدون شک موافقند که قرن بیست و یکم عصر اطلاعات است. امروزه دانشها روز به روز به سرعت از رده خارج میشوند به از این روی دانشی که امروزه تولید میشود ابعادی ورای دانشدیروز بوجود میآورد.پیشرفتهای فنآوری ارتباطات،کانالهای ارتباطی سنتی را ابتدایی جلوه میدهد. افراد درتمام جامع،دانشآموزان و اولیاء سیاستمداران وخدمتگزاران جامعه،کارمندان و رهبران اتحادیهها همگی ناگزیرند دانشجدید را که با تغییر شرایط پیش میآید بهسرعت فراگیرند.
بدون شک، آموزش در این تغییر شکل با عظیم ترین مبارزه روبروست. سیستم آموزشی موظف است به شرایط جدید که بوسیله تغییرات اقتصادی فن و ساختاری ایجاد شده عکس العمل نشان دهد و در عین حال در جریان تغییر، نیز شرکت کند. در مباحثه مربوط به طرح نیروی کار برای جامعه اطلاعاتی، این محرز است که عصر جدید نیازمند فنآوری مردمی است که:
الف) توانایی وفاق با پیشرفتهای تکنولوژی وتغییراتی که چنین پیشرفتهایی را ایجاد میکند را داشته با شند.
ب) توانایی این را داشته باشند که خودرا در رابطه با فنآوری پیشرفته به روز کنند واین کار را با آشنایی با کامپیوتر باید شروع کنند
ج) معلوماتی عمیق از مطالب کاری خود داشته باشند
د)توانایی ارتباط بیانی و نوشتاری در حداقل یک زیان خارجی داشته باشند.
ر) از مهارتهای لازم برای کار کردن در شرایط بین رشته ای برخوردار باشند.
دراین موقعیت همگی شاهدیم که اهمیت آموزش همانطور که به قرن بیست ویکم نزدیک میشویم روز به روز افزایش مییابد و این به دلیل فنآوریهای جدید و آهنگ سریع رشد است. در این بین، کاربرد آموزش نیز تغییر کرده و صرفاً در جهت با سواد کردن مردم گسترش یافته تا افرادی را پرورش دهد که از سطح بالایی از آگاهی برخوردار بوده و، قادرند از علم و فنآوری استفاده کنند. امروزه، آموزش دیگر تحت مطلقه یک گروه اجتماعی نیست موضوع سن وگروه سنی هم درکار نیست.
همانطور که زمان به پیش میرود، آموزش بخشهای وسیعتری از جمعیت و دورههای طولانیتری از زندگی افراد را در برمیگیرد. به اینگونه آموزش میباید بهعنوان فرایندی که درهمه بهتر و بهتر میشود نگاه کرد. دیگر آموزش فقط، تلاشی برای آماده کردن جوانان برای زندگی نیست.
درعوض،روشی اززندگی شده که شخص مجبوراست همیشه درحال آموختن بیپایان باشد.
همانگونه که جامعه درطول زمان پیشرفت میکند،برای افرادش مقاطع طولانیتری از آموزش پایه را فراهم میکند. درکشور ترکیه که قدمهای مؤثری برای صنعتی شدن، آزادی و مردم سالاری برداشته شده، سؤال دربارة اینکه جریان آموزش اولیه از چه نوع باید باشد،تا بتواند جوانان را به گونه ای پرورش دهد که پیشرفتهای کنونی را درک کنند و همچنین مسائل و راه حلهای آنها را و درعین حال ارزشهای فرهنگی را حفظ نمایند. همینطور تلاش برای گسترش آموزش پیش دبستانی و بهبود کیفیت آموزش از طریق انتقال به آموزش اجباری هشت ساله به همان اندازه مهم است. جنبة مهم دیگر از رویکرد کنونی آموزش توجه به این حقیقت است که محیط کلاس و مدرسه با مشخصات و احتیاجات محیطی که مدرسه در آن وجود دارد شکل میگیرد. به عبارت دیگر محیط کلاس و مدرسه مانند یک اکوسیستم در نظر گرفته میشود.
رویکرد کنونی به آموزش بهعنوان پایه، تعامل بین شاگردان، معلمین، کارگزاران، خانواده محیط و جامعه را در نظر میگیرد. آموزش مؤثر شامل رهبری، مدیریتی قوی، برقراری انضباطی قابل درک و پذیرفته شده بوسیله همه، توقعات وانتظارات بالا در مورد یادگیری، کنترل دقیق و موشکافانه دانشآموزان و پیشرفت آنها، مطالب درسی و مواد آموزشی که با شرکت معلمین تهیه شده، شرکت اولیا، اختصاص زمان برای یادگیری آکادمیک، شرکت جامعه و شاخصهای آموزش که در دسترس جامعه میباشد.
هدف این است که آموزش جزئی جدانشدنی ازجامعه باشد و آموزش را با کادری که با این رویکرد تربیت شدهاند به انجام رسانیم و به اینگونه ازتعامل بین کلاس،مدرسه و محیطی که درآن وجود دارد اطمینان حاصل کنیم. به طور کلی تر می توان گفت که سیاستهای کلی و جزئی آموزش ملی ازطریق برنامههای دولت درچهار چوب نظرات و عقاید آتاتورک درخصوص آموزش و به واسطه قانون اساسی جمهوری ترکیه و قوانین حاکم بر آموزش و پرورش تعیین و اجرا می گردد.به عبارت دیگر افکار و عقاید و اصول و اصلاحات آتاتورک سازندة سیاست آموزش ملی ترکیه و اصول اولیه آموزشی کشور است.
ساختارآموزشی
به موجب قانون اصول آموزش ملی شماره1739، سیستم آموزش ملی ترکیه شامل دو قسمت اساسی به نام آموزش رسمی و آموزش غیر رسمی است.
آموزش رسمی
آموزش رسمی به معنای سیستم مدرسه ای است. سیستم مدرسه ای آموزش ملی ترکیه شامل چهار سطح ذیل است:
1ـ آموزش پیش دبستانی
2ـ آموزش ابتدایی
3ـ آموزش متوسطه
4ـ آموزش عالی
آموزش غیر رسمی
آموزش غیر رسمی،سیستم آموزش و پرورشی را پوشش میدهد که موقعیتهای شغلی برای شهروندانی فراهم میکند که هیچگاه آموزش رسمی نداشتهاند یا دریکی ازسطوح ازآموزش رسمی هستند یا آموزش رسمی را رها کرده اند.
به طور کلی می توان ساختار نظام آموزشی کشور ترکیه را در قالب ذیل خلاصه نمود:
آموزش پایه
طول برنامه به سال : 8 سال
سطح سن از : 6 تا 14 سال
آموزش متوسطه
طول برنامه به سال : 4 سال
سطح سن از : 14 تا 18 سال
چین
سیاست های آموزشی
طی سالهای اخیر دولت چین توسعه آموزش را در اولویت برنامه های خود قرار داده و در جهت توسعه کشور به سرمایه گذاری در نظام آموزشی مبادرت نموده است. به عنوان مثال طرح آموزش پایه به مدت 9 سال، سرمایه گذاری وسیعی در نظام آموزشی می باشد که به واسطه آن شهروندان چینی به آموزش و ادامه تحصیلات خود تشویق می گردند. به اعتقاد دنگ زیائوپنیگ سیاست های آموزشی کشور می باید به برآورده سازی نیازهای آتی جامعه منتهی گردد که این مسئله خود مستلزم اصلاح ساختار نظام آموزشی است.
سیاستهای آموزشی چین طی قرن بیست و یکم
در حال حاضر، اغلب خانواده های چینی در پی فرستادن کودکان خود به کودکستانها، مدارس ابتدایی و متوسطه معتبر با برنامه های درسی و آموزشی مطلوب می باشند. هدف خانواده ها از فرستادن کودکان به مهدهای کودک ، بهره گیری از برنامه های آموزشی مناسب، پرورش توانایی های کودکان به طور طبیعی و تقویت مهارت های ذهنی کودکان می باشد. از سوی دیگر دولت چین در صدد اجرای طرح هایی در جهت توسعة آموزش در مناطق روستایی چین تا پایان سال2001 به منظور راهیابی هر چه بیشتر و افزایش تعداد دانشجویان مناطق فوق در نهادهای آموزشی عالی تا نرخ 15 درصد می باشد. طی سالهای اخیر کشور چین تلاش های مستمری در جهت تقویت و افزایش تعداد دانشجویان در دانشگاهها به عمل آورده است. به نحوی که این تعداد با یک افزایش جهشی از 08/1 میلیون طی سال 99 بر 2 میلیون و 600 هزار نفر طی سال 2001 بالغ گردید. طی سال 2001 کشور چین همچنین به لغو محدودیت های مربوط به عدم ازدواج دانشجویان و شرط سنی آنان مبادرت نموده از این روی حتی افراد رده سنی 73 سال نیز از حضور در آزمون ورودی دانشگاه ها برخوردار گردیده و آموزشهگاههای عالی اعم از دانشگاهها و دانشکده های سراسر چین به گشایش در های خود به روی عموم بدون ملاحظات سنی مبادرت نمودند. تعلیم و تربیت کماکان در سراسر چین در حال توسعه بوده و اقشار مختلف مناطق فقیرنشین و محروم و دور افتاده را نیز در برمی گیرد. ضمن آنکه آموزش های غیر دولتی نیز طی سالهای اخیر تقویت شده و با تصویب وزارت آموزش بالغ بر100 مرکز دانشگاهی خصوصی در کشور تأسیس گردیده است. از سوی دیگر، شورای مشورتی سیاسی خلق چین به درخواست سرمایة لازم جهت توسعه و تقویت آموزش و پرورش در نقاط توسعه نیافتة غربی و مرکزی کشور از دولت مبادرت نموده است. شورای مشورتی سیاسی خلق چین که بلند پایه ترین نهاد مشورتی کشور است، در صدد توسعة آموزش و پرورش با کمک های دولتی در سطح جامعه است. طبق اساسنامه این شورا، آموزش و پرورش در نواحی روستایی باید توسط دولت حمایت و سرمایه گذاری شده و این وظیفه نباید بر دوش کشاورزان قرار گیرد. محوریت اساسنامه فوق، بر ایجاد یک ساختار مؤثر و با ثبات جهت تضمین پیشبرد آموزش و پرورش با استفاده از سرمایه های دولتی و تعمیم نظام آموزش پایه در مناطقی است که از وضعیت اقتصادی نابسامانی برخوردار می باشند. در واقع هدف اصلی این شورا، حمایت از کشاورزان و تامین بودجة لازم جهت توسعة آموزش در مناطق فقیرنشین و محروم کشور است.
سیاست درهای باز در نظام آموزشی
بخش آموزش و پرورش کشور چین همچون بخش ها ی اقتصادی و عملی پس از عضویت کشور درسازمان تجارت جهانی بازتر شده و توسعه یافته است. به عبارت دیگر، آموزش و پرورش، آموزش عالی و موسسات آموزش فنی به گسترش تبادلات خود با شرکا و همتایان خارجی تمایل دارند. کمک به نهادها و موسسات خارجی در جهت آشنایی هر چه بیشتر سایر کشورها با سیاست های آموزشی و پرورشی چین از جمله اهدافی است که دولت مرکزی قصد دارد با افزایش تبادلات میان چین و کشورهای خارجی به آن دست یابد .سیاست های مرتبط با سرمایه گذاری خارجیان درمدارس چینی نیز از جمله دیگر اقداماتی است که آموزش وپرورش به دنبال آن است . به علاوه تلاش جهت گسترش روابط دوجانبه و چندجانبه در زمینه تعلیم و تربیت و تسریع همکاری میان نهادهای آموزشی و تأیید اسناد و مدارک علمی دانشکده ها و دانشگاه های چین و سایر کشورها افزایش یافته است . هدف دیگر جلب و جذب استعدادهای برجسته جهت تقویت صنایع با فنون پیشرفته کشور است .گفتنی است که استعدادهای فوق از سوی دولت تامین مالی، قانونی وحقوقی می گردد ،تا بتواند نیازهای اقتصادی کشور به ویژه پس از الحاق به سازمان تجارت جهانی برآورده کند. دولت مرکزی چین قصد دارد کارکنان دولتی و مدیران و مسئولان اجرایی مؤسسات را با قوانین و مقررات تجارت جهانی آشنایی داده و آنها را آموزش دهد تا در جهت کاهش فاصله کشور با استانداردهای بین المللی سازمان مساعدت نموده باشد .کشورچین امیدوار است که دراین راستا محققین چینی تبار مستقر در سایرکشورها بتوانند درکناراساتید دانشگاه های داخلی همکاری نموده و بسیاری از انتظارات دولت در زمینه توسعه نظام آموزش و پرورش کشور را برآورده نمایند.
متعاقب عضویت کشور چین در سازمان تجارت جهانی ، زمینه های رقابتی تشدیدتر شده و کشور با چالش ها و فرصت های گوناگونی روبروگردیده است .در این راستا، پس از عضویت کشور در سازمان مذکور، جوانان چینی مستقر در شهرهای مختلف کشور به این امید که تعلیم و تربیت بیشتر به افزایش فرصت آنان جهت احراز مشاغل بیشتر و آینده بهتر منجر گردد، در کلاسهای آموزشی و دوره های تربیتی شبانه حضور می یابند. در حال حاضر اغلب جوانان چینی غیر ازگذراندن دوره های تحصیلی دانشگاهی، درکلاس های فوق العاده رشته های مختلفی شرکت نموده و روزهای تعطیل و آخر هفته خود را نیز در کلا سهای درسی سپری می نمایند .این پدیده به ویژه در شهرهای بزرگی چون پکن و شا نگهای که دوره های آموزشی و آکادمیک فراوانی دارند به چشم می خورد. در اواخر هفته اغلب کلاسهای دانشگاه ها و دانشکده های شهرهای بزرگ مملو از دانشجویان پاره وقت است که در جهت ارتقاء سطح تحصیلی و افزایش سطح توانایی رقابتی خود و کسب شغل و برخورداری از آینده بهتردراین دوره ها شرکت می نمایند .شهریه تحصیلی این گونه کلاسها ، متفاوت بوده و بین 960 دلار تا 2400 دلار درسال متغیرمی باشد که مبلغ بسیار زیادی است و با توجه به درآمدخانواده ها ،فشار زیادی بر آنان وارد می سازد .این در حالیست که دانشکده ها و دانشگاه های خارجی شهریه های بیشتری بین 20 هزار تا 30 هزار دلاردرسال از دانشجویان دریافت می دارند. با این حال دانشجویان وعلاقه مندان همچنان دراین کلاسها حضور می یابند.
از جمله رشته های تحصیلی که دانشکده هاو دانشگاهها به این گونه افراد ارائه می نمایند می توان به رشته های اقتصاد ،تجارت ،مدیریت مالی ،تجارت خارجی و سیاست بین الملل اشاره نمود .اگر چه تعلیم و تربیت در کشورچین از تاریخ دیرینه ای برخوردار بوده و توجه مردم این کشو ر به آموزش و پرورش نشاط گرفته از حقا یق تاریخی و تعالیم شخصیتهایی چون کنفو سیوس است واین بخشی ازمیراث وایدئولوژی کنفوسیوس است که از فرهنگ و ذهنیت فرهنگی ملت چین جدایی نا پذیر است .با این حال وضعیت جوانان کنونی کاملاً با ذهنیت ملی و سنتی گذشته تفاوت داشته و نمی توان حضور جوانان در این دوره ها ی آموزشی را با آن دوران سازگار و براساس آن طرز تفکر دانست .نسل جوان امروز چین با پدر و مادر های خود تفاوت زیا دی دارند و حضورشان در کلاس های درس نیزبا اهدافی مغایر با خانواده هایشان صورت می گیرد . اغلب این جوانان متولد سالهای دهه 1970 می باشند (زمانی که چین برنامه اصلاحات و سیاست در های باز را به مورد اجرا گذارد) .
ساختار نظام آموزشی
نظام آموزشی جمهوری خلق چین بر مقاطع آموزش ابتدایی، مقدماتی و تکمیلی متوسطه و آموزش عالی مشتمل می گردد. آموزش مقاطع ابتدایی و مقدماتی و تکمیلی متوسطه اجباریست. کودکان رده سنی 6 سال بدون در نظر گرفتن جنسیت، ملیت و نژاد از برنامه های آموزش رایگان بهره مند می گردند. در صورت شرایط خاص، با ضمانت خانواده سن آموزش کودک به 7 سالگی بالغ می گردد. در این کشور،گذراندن آموزش پایه 9 ساله اجباری است. به عبارت دیگر هر دانش آموز می باید حداقل مدت زمان 9 سال به مدرسه برود. دانش آموزان ملزم به گذراندن دوره ابتدایی و مقدماتی متوسطه بوده و پس از قبولی در آزمون های کلیه مقاطع از حق ورود به دانشگاه برخوردارمی گردند. جهت ورود به مراکز آموزش متوسطه فنی و حرفه ای نیزقبولی در آزمون ورودی الزامی است. درکشورچین، توسعه نظام آموزشی در اولویت قرار دارد. سیاست مربوط به پیشرفت کشور بر مبنای آموزش پایه و رایگان به دانش آموزان به مدت 9سال به اصلاح نظام آموزشی کشور منجر گردیده است. مدرنیزه شدن جهان در آینده عامل اصلی این توسعه می باشد. نظام آموزشی چین به مراحل ذیل تقسیم می گردد:
مقطع آموزش پیش دبستانی ویژه کودکان رده های سنی 5- 3 سال
مقطع آموزش ابتدایی ویژه دانش آموزان رده های سنی 11-6 سال
عمده مراکز آموزش ابتدایی کشور توسط مقامات آموزشی محلی اداره می شوند. گفتنی است که مدارس خصوصی ابتدایی نیز فعالیت داشته و شهریه دریافت می دارند. مدارس مقدماتی و تکمیلی متوسطه نیز ویژه دانش آموزان رده های سنی 17-12 سال می باشد. این مدارس توسط مقامات و مسئولان محلی اداره می گردد. دوره مقدماتی متوسطه اجباری نبوده و شهریه ای نیز دریافت نمی گردد این در حالی است که شهریه دریافت می گردد. اغلب مدارس متوسطه خصوصی آموزش فنی وحرفه ای ارائه می دهند اما کیفیت آموزش ارائه شده توسط این مدارس با مدارس دولتی یکسان است با این وجود فارغ التحصیلان مدارس متوسطه خصوصی جهت ورود به دانشگاه ها از آمادگی بیشتری برخوردار می باشند. دانش آموزانی که مقطع مقدماتی متوسطه را به پایان رسانده اند می توانند به مدت 3 تا 5 سال در مدارس متوسطه فنی وحرفه ای ادامه تحصیل دهند. جهت ورود به دانشگاه ها، دانش آموزان ملزم به حضور در آزمون ورودی که هر ساله در ماه جولای برگزار می گردد، می باشند. گفتنی است که در این دوره شرایط سنی خاصی برای داوطلبان وجود نداشته و گزینش دانشجو بر مبنای نمرات او درآزمون مذکورصورت می گیرد. آندسته از دانش آموزانی که پذیرفته نشده اند جهت ادامه تحصیل باید به دانشکده های خصوصی بروند. شهریه چنین مؤسساتی بیشتر از شهریه دانشگاه ها دولتی است. از سال 1950 کشور چین مبادرت به پذیرش دانشجوی خارجی نموده است، در حال حاضر تعداد دانشجویان خارجی بیش از 41000 نفر است که به 125 کشور جهان تعلق داشته و در کلیه رشته ها و مقاطع تحصیلی به تحصیل مبادرت می نمایند. دانشجویان خارجی از نیاز های آموزشی متفاوتی برخوردار می باشند. معمولاً در دانشگاه های چین آموزش متفاوتی برای این دسته از دانش جویان ارائه می شود. نظام آموزشی چین بر مبنای هماهنگی با موازین حکومت کمونیستی سازمان یافته و وزارت آموزش به تعیین اکثریت قوانین مربوطه مبادرت می نماید. این وزارت خانه مهمترین نهادی است که مسئولیت تدوین قوانین حاکم بر تشکیلات آموزشی کشور را بر عهده داشته و در جهت نظارت و حمایت مالی دولت از برنامه های آموزشی سیاست گذاری می نماید. وزارت خانه فوق به هماهنگی فعالیتهای مختلف دولت با اهداف نظام آموزشی (هماهنگی میان برنامه های آموزشی دوره های ابتدایی و آموزش عالی) مبادرت می نماید.دولت، اشخاص و گروه های مختلف از آموزش عالی حمایت و مقامات محلی نیز نقش مهمی در آموزش پایه ابتدایی ایفا می نمایند. علاوه بر نقش مدیریتی طی سه سال آموزش پایه نقش مقامات استانی در مدیریت آموزش عالی نیز در حال افزایش است. مقامات محلی، به اداره مدارس ابتدایی از محل بودجه محلی مبادرت نموده و دولت نیز به اداره دانشگاه ها از محل درآ مد ملی مبادرت می نماید. این در حالی است که نمایندگیهایی در سطح استانی به فراهم آوری تسهیلاتی برای مقطع ابتدایی با مشارکت مقامات محلی در جهت تامین هزینه ها مبادرت می نماید. بررسی و پیشبرد فعالیتهای آموزشی جزئی از نظام آموزش محلی قلمداد شده و حمایت مردمی در خصوص تامین هزینه های آموزشی گسترش یافته است. با وجود حمایت های مختلف از سال 1978 دولت به اختصاص بودجه بیشتری به نظام آموزشی کشور مبادرت نموده است. در سال 1986 قانون آموزش پایه تصویب شده و طی چند سال این قانون مرحله به مرحله به اجرا درآمد. جهت بر آوردن نیازهای آموزش پایه هر کودک چینی ملزم به گذراندن برنامه های آموزشی پنج ساله در مدارس ابتدایی و چهار ساله در مراکز مقدماتی متوسطه و یا شش سال در مدارس ابتدایی و سه سال در مراکز مقدماتی متوسطه می باشد. در برخی مناطق کشور اجرای کامل این قانون امکان پذیر نبوده است از این روی در قوانین جدید کشور چین به سه منطقه شهر ها و نواحی که از لحاظ اقتصادی پیشرفت کرده اند، شهرهای کوچک و روستاها و مناطق محروم تقسیم می گردد. در هر یک از این مناطق شرایط گوناگونی جهت اجرای برنامه های آموزش پایه حاکم است. در مناطق پیشرفته این آموزش کاملا اجرا می گردد. آمارها نشان می دهد آموزش ابتدایی در این مناطق که 91 درصد از جمعیت را در خود جای داده فراگیر است. در مناطق روستایی که 10تا 20 در صد جمعیت را شامل می گردد. اجرای آموزش پایه برمبنای عدم رشد اقتصادی صورت گرفته و اجرای آن یک هدف و نه واقعیت است.غیر از آموزش پایه، تحصیلات برمبنای شایستگی ها و با هزینه تامین شده از سوی دولت و منابع خصوصی صورت می گیرد. نظام آموزشی چین برگرفته ازنظام آموزشی روسیه است واز زمان تشکیل جمهوری خلق چین درسال1949به اجرا درآمد. برای حمایت ازحقوق نژادهاواقوام مختلف برنامه های آموزشی پیچیده ای طی پنجاه سال گذشته شکل گرفته است. درحال حاضر نظام آموزشی کشورچین ازچهار بخش اصلی تشکیل آموزش پایه، آموزش پلی تکنیکی وحرفه ای، آموزش عالی وآموزش بزرگسالان متشکل می گردد.
آموزش پایه شامل مقاطع پیش دبستانی، دوره آموزشی شش ساله دوره ابتدایی،آموزش3 ساله دوره مقدماتی متوسطه و سه سال دوره تکمیلی متوسطه مشتمل می گردد. درحال حاضرآموزش پایه ازآموزش اجباری فراتر رفته و دوره تکمیلی متوسطه را نیز در برمی گیرد. پس ازبه اجرا درآمدن برنامه های آموزش اجباری طی سال 1986 اهمیت این مسئله در مناطق شهری و روستایی متفاوت بوده است. در شهرها دوره تکمیلی متوسطه نیز به آموزش اجباری افزوده شد اما درمناطقی که از رشد اقتصادی کمی برخوردار بوده از تحصیلات پایه به نه سال آموزش پایه محدود شده است. طبق آمار به دست آمده طی سال 1999 تعداد مدارس ابتدایی کشور بر582 هزار مدرسه و تعداد دانش آموزان بر5/135 میلیون دانش آموز بالغ می گردد. این در حالی است که درحال حاضر نرخ ثبت نام کودکان در مدارس ابتدایی تا 99 % تخمین زده شده است. طبق آمار به دست مni Hlniآمده آمده طی سال 1999 هم چنین تعداد مدارس مقدماتی متوسطه نیز بر 64400 مدرسه بالغ می گردد. آموزش حرفه ای عمدتاً شامل آموزش های تخصصی، تکنیکی، حرفه ای _ تکنیکی کوتاه مدت می باشد. طی20سال اخیر به علت رشد سریع اقتصادی، این بخش ها سریعاً توسعه یافتند. طبق آمار به دست مni Hlniآمده آمده طی سال 1997 تعداد مدارس حرفه ای /پلی تکنیکی کشور بر33464 مدرسه با 18میلیون دانش آموز بالغ می گردد. علاوه براین در تعداد2100 مرکز مهارت های فنی و تکنیکی در قالب دوره های کوتاه مدت آموزشی ارائه می گردد که هر ساله بالغ بر1میلیون دانش آموز دراین مراکز آموزش می بینند. آموزش عالی در سیاست های آتی کشور چین از اهمیت بسزایی برخوردار است. طی سال 1995 حدود30 درصداز فارغ التحصیلان مدارس متوسطه به دانشگاه ها راه یافته و باقی در مراکز فنی وحرفه ای به تحصیلات خود ادامه داده اند. آن دسته از دانش آموزانی که قصد ورود به دانشگاه را دارند ملزم به حضور در آزمون ورودی با دیگران می باشند. تا در یکی از دانشگاه ها پذیرفته شوند. طی سال های گذشته تقریباً کلیه دانشجویان از بورس تحصیلی بهره مند شده و از حق انتخاب جهت ادامه تحصیل برخورداربوده اند. طی سال های اخیر بدون افزایش کمک های مالی دولت از برنامه های دراز مدت برای توسعه آموزش عالی استفاده شده است. در حال حاضر اکثر دانشجویان به پرداخت بخشی از هزینه های آموزشی مبادرت می نمایند. که این مسئله خود به افزایش تعداد دانشجویان دوره های آموزش از راه دور با هزینه کمتر تحصیلی منجر گردیده است. هر دانشجو قبل از ورود به دانشگاه و طی دوره آموزشی 1 ساله به گذراندن دروس مربوط به علوم سیاسی در جهت آشنایی با سیاست های کشور می پردازد. همان گونه که قبلاً نیز بدان اشاره شد قبل از سال 1985 دولت چین به کلیه دانشجویان کمک هزینه تحصیلی اعطا می نمود و این درحالی است که پرداخت شهریه توسط دانشجویان در زمره برنامه های جدید آموزشی کشور است. از سال 1985 قانونی مبنی بر اعطای انحصاری بورس تحصیلی به دانشجویان ممتاز به تصویب رسید. بنا براین قانون آن دسته از دانشجویانی که ملزم به ارائه خدمت پس از اتمام تحصیلات به مدت شش سال می باشند. اعطای بورس براساس شایستگی دانشجو (سلامت جسمانی و اخلاقی اوست. در حال حاضر تقریباً یک دانشجویان کشور به پرداخت شهریه مبادرت می نمایند. دولت نیزجهت کاهش تعداد متقاضیان رشته های پرطرفدار و مهم شهریه بالایی برای این گونه رشته ها در نظرگرفته و با کنترل میزان شهریه در انتخاب رشته های مورد نظر دانشجویان دخالت می نماید. با وجودی که وام دانشجویی نیز اعطا می گردد اما اکثر دانشجویان به اخذ وام ازخانواده و یا اقوام خود به عوض موسسات آموزش عالی متمایل می باشند. در نظام آموزشی جدید دولت حمایت کمتری از ثبت نام داوطلبان نموده است به نحوی که سال های 1987- 1978 بیش از دو میلیون دانشجو در دانشگاه های آموزش از راه دور ثبت نام نموده اند. طی این سال ها تعداد دانشجویان رشته های علمی وکاربردی نیزافزایش یافته است.
روسیه
آموزش معلمان
معلمین مقاطع ابتدایی و پیش دبستانی
موسسات آموزشی مقطع غیر دانشگاهی(کالجهای فنی و عمومی) معلمین مدارس پیشین دبستانی ودبستانی را آموزش می دهند.مدت زمان دوره 2 تا 5 سال می باشد.این در حالیست که برخی موسسات آموزش معلمان مقطع دانشگاهی،معلمین مدارس ابتدایی را آموزش می دهند که طول این دوره ها نیز5سال می باشد.فارغ التحصیلان دوره های موسسات آموزشی فوق ممکن است حرفه معلمی را به صورت عملی وحرفه ای(کارآموزی) تجربه نمایند.
معلمین مقطع متوسطه
آموزش معلمین مراکزمتوسطه درموسسات آموزش معلم مقطع دانشگاهی صورت میپذیرد.
برنامه آموزشی موسسات فوق 5سال بطول می انجامد.فارغ التحصیلان ممکن است بصورت کار آموزی حرفه معلمی را تجربه نمایند.
اساتید دانشگاهی
اساتید راهنمای دانشجویان میبایست ازمیان اعضاء هیئت عـلمـی در پـایـه استـادی و فوق دکتری علوم منصوب گردند. در برخی موارد بنا به تصمیم هیئت های علمی موسسات آموزش عالی، عضو هیئت علمی با درجه دانشیاری نیزمیتواند بعنوان استادراهنما فعالیت نمایند.دانشجویان این دوره که پروژه تحقیقاتی خود را در مـرزهای عـلـم و تکنولوژی رشته تخصصی خود دنبال میکنند مجاز به انتخاب دو استاد راهنما و یا یک استاد راهنما و یک استاد مشاور می باشند که ممکن است یکی از آنها درمرتبه دانشیاری باشند.اساتید راهنما بر انجام برنـامـه های آموزشی و پـروژه های تحقیقاتی تصویب شده دانشجـویان نظارت کامل دارند.دانشجویان دوره دکتری موظفند همه ساله گزارش فعالیتهای یکساله خود را بـه همراه نتایج کسب شده به اعضاء هیئت علمی گروه آموزشی مربوطه ارائه دهند.دانشجویانی که درمدت تعیین شده ازعهده ارائه برنامه های آموزشی و پروژه تحقیقاتی خود برنیایند با حکم ریاست موسسه آموزش عالی مربوطه از دوره اخراج می گردند.دانشجویان این دوره همچنین برای انجام اقدامات مربوط به رساله تحقیقاتی و تکمیل مطالعات خود میتوانند برابر با سایراعضاء هیئت علمی موسسات آموزش عالی و سازمانهای علمی از تجهیزات ، آزمایشگاهها ، اتاقهای کار و کتابخانه ها بهره برداری نموده و از حق ماموریت به مراکز آموزشی و پژوهشی دیگر جهت تکمیل تحقیقات خود برخوردار گردند.انتقال دانشجویان ایـن دوره از یک دانشگاه بـه دانشگاه دیـگر بـا موافقت روسای دو دانشگاه بلامانع است.روسـای موسسات آمـوزش عالی مکلفند در صورت درخواست دانشجو در حد امـکان تسهیلات و امکانات دولتی لازم را در اختیار وی قـرار داده تـا وی به مهارتهای حـرفـه ای تکمیلی دست یابد.دانشجویان ایـن دوره که به تحصیل در سیستم حضوری مبادرت می نمایند، همه ساله به مدت2ماه ازمرخصی تحصیلی(تعطیلات) برخوردار می گردند.موسسات آموزش عالی مجازند برطبق قرار دادهای فیمابین با ارگانها ومراکز اعزام دانشجو،در صورت لزوم برای دانشجویان ورودی جدید پیش دوره یا کارآموزی مقدماتی برگزار نمایند.تضمینها و مزایای اجتماعی ویژه دانشجویان دوره دکتری مطابق قوانین روسیه و تصویب نامه های هیئت دولت روسیه فدراتیو تعیین می گردد.
بررسی آماری اعضای هیئت علمی موسسات آموزش عالی
بر طبق آمار منتشره بالغ بر700هزار نفر در موسسات آموزش عالی روسیه مشغول بکار میباشند که از این تعداد350هزارنفرمدرس ، 50000 نـفر در امور پژوهشی و 300 هزار نفر در امـور مدیـریتی و خدمـات اداری مشغول به فعالیت می باشند. از تعداد مدرسین150 هزاراستاد (آکادمیسین و پرفسور) و77هزار دانشیار و استادیار با مدارک فوق دکتری و دکتری در امور آموزشی و پژوهشی مشغول به فعالیت می باشند.
حقوق و مزایای معلمین
طبق آمارسال1998،میزان حقوق رسمی معلمین در فدراسیون روسیه از220 تا 585 روبل متفاوت می باشد.این در حالیست که حقوق پرسنل مدیریت مدارس بر405 تا 735بالغ می گردد.لازم به ذکر است که حقوق مکفی برای ادامه زندگی هر فرد 411روبل در ماه میباشد.حقوق معلمین در مقایسه با حقوق کادر دیگر حوزه های اقتصادی ازکمترین مقدارممکن برخوردارمیباشد.به عبارت دیگرمیتوان گفت که سطح حقوق کادر آموزشی کشور تنها بر30%معدل حقوقی کادر حوزه صنایع کشور بالغ می گرددکه این خود به افزایش تمایل تعداد بیشتری از معلمین به کاهش سن بازنشستگی در حوزه آموزش وکاهش نرخ جذب معلمین سطوح مختلف آموزشی از میان فارغ التحصیلان مراکز آموزش عالی منجر گردیده است.علاوه بر این حقوق پرداختی معلمین به روز نبوده و با تاخیر زیاد توام است.مدت زمان تاخیر درپرداخت حقوق معلمین در مناطق مختلف کشور از3تا10ماه متغیر است. درمقابل میزان حقوق معلمین مدارس غیردولتی بالاتر از معلمین مدارس دولتی است که این خود به دلیل وجود اختلافات عمده در نسبت معلمین به دانش آموزان است به نحویژه در مدارس دولتی به استثنای مدارس کم ظرفیت حومه شهر، میانگین نسبت دانش آموزان به معلمین2تا چند برابر این نسبت درمدارس خصوصی بوده است.
آموزش بزرگسالان
ازجمله مهمترین مراکزآموزش بزرگسالان روسیه میتوان از90انستیتوی آموزش مهارتهای شغلی تحت مسئولیت فدراسیون نام برد.علاوه بر این،3انستیتوی آموزش پایه شغلی تحت نظارت وزارت آموزش و پرورش فعالیت دارند.
آموزش فنی و حرفه ای
ساختار آموزشی
آموزش حرفه ای پایه یکی از راههای تربیت کیفی نیروی انسانی و متخصص کشور و باز آموزی جمعیت غیر شاغل و بیکار به شمار می آید.در حال حاضر دو سوم ازکارکنان شاغل درشاخه های اقتصادی روسیه از مراکز فنی و حرفه ای فارغ التحصیل گردیده اند.درفدراسیون روسیه بالغ بر4050موسسه با مجموع 7/1میلیون دانش آموز به انضمام 6/3 هزارمدرسه روزانه با 6/1میلیون کارآموز من جمله 883 مرکز لیسه حرفه ای در این حوزه فعالیت داشتند.علاوه بر نظام آموزش فنی و حرفه ای دولتی، 8موسسه آموزش حرفه ای پایه غیردولتی نیز فعالیت داشتند.ازسال1991 تا 1997، تاسیسات نظام آموزش حرفه ای پایه به 271مرکزتقلیل یافت.طی سال 1998 نظام آموزش حرفه ای با اعمال تغییراتی درشاخصهای کمی به بهای تجدید سازمان تاسیسات آموزش حرفه ای تغییر یافت.دراین فرایند10موسسه آموزشی حذف شده و9 مرکز دوباره ایجاد گردید.طی سالهای1991تا 1997 همچنین نرخ کارگران آموزش دیده حوزه کاری کشور به1/341 هزار نفر کاهش یافت.این در حالیست که در سال 1998 نرخ متخصصین مراکز آموزش حرفه ای پایه بر800هزار نفر من جمله 668 هزارفارغ التحصیل مدارس حرفه ای روزانه و لیسیوم بالغ گردید.سیاست سال 1998،درخصوص آموزش فنی و حرفه ای موید حفظ تمایل درجهت تقلیل نرخ کادر مراکز آموزش فنی و حرفه ای و تاکید بر برخورداری جوانان از امکانات آموزش حرفه ای است.بدین لحاظ نظام آموزش حرفه ای، بازآموزی شهروندان بیکار وغیر شاغل و مدرنیزه نمودن آموزش حرفه ای را دراولویت برنامه های خود قرارداده است. آموزش حرفه ای پایه همچنین به حمایت اجتماعی از قشر جوانان درمعرض خطر تاکید دارد.درکل نرخ ثبت نامی افراد در مدارس حرفه ای روزانه بر5/17هزار نفربالغ می گردد که 6/13%ازکل افراد روزانه را تشکیل میدهند.
آموزش عالی فنی و حرفه ای غیر دانشگاهی
تحصیلات غیر دانشگاهی حرفه ای وفنی حرفه ای ، در کالجهای فنی وکالج های آموزش معلمان ، اقتصاد ، پزشکی وفنی ارائه می گردد.کالجهای فوق توالی گسترده ای از دوره ها وبرنامه های آموزشی را به منظور پیشبرد مهارتها ودانش فنی وحرفه ای ارائه می نمایند.تحصیلات فوق بین2 تا 3سال بطول انجامیده و به کسب مدرک آموزش عالی فنی حرفه ای منتج می گردد. رشته های نیمه تخصصی نظیر تکنسین، پرستاری ، مامایی وغیره .... ) در زمره رشته های عالی غیر دانشگاهی محسوب می گردند.
آموزش استثنایی
کودکان معلول ازحمایت اختصاصی دولت روسیه جهت نیل به حقوق آموزشی خویش برخوردار می باشند.پایه این چنین تضمینی که در طرح قانون فدرال لحاظ گردیده بود، طبق ملاحظات 14می سال1998تغییر شکل داده و توسط دومای ایالتی مورد اصلاح قرار گرفت.در این ارتباط،حفظ و توسعه نظام آموزش استثنایی و بکارگیری معیارهای ایالتی آموزش عمومی برای این طبقه ازکودکان و اصلاح مفهوم نظام آموزشی استثنایی صورت گرفت.علاوه بر8موسسه آموزش استثنایی، مراکز دیگری برای افراد مواجه با آسیب مغزی وعقب ماندگی فیزیکی و ذهنی،گشایش یافته است.گفتنی است که درمراکزآموزش استثنایی،آسایشگاه ها ومراکز توان بخشی کودکان نیز با تعداد 83هزارمربی،4هزارکادرپزشکی و2/2هزاردکتر با تخصصهای مختلف فعالیت دارند. کمیته مشاوره روانشناسی- پزشکی مستقر درمراکز آموزش استثنایی نیز به بررسی کودکان ناتوان پرداخته و به تعیین مسیر آموزشی این افراد از طریق مشاوره با والدین و مربیان آنان می پردازند.
آموزش غیررسمی
مدارس جامع شبانه روزی
نرخ معلمین مدارس جامع شبانه روزی بر 14767معلم مشتمل بر 12062معلم ویزه مراکزشهری و 2705 معلم ویزه مراکز حاشیه ای مشتمل می گردد.
سیاستهای آموزشی
افزایش نرخ جذب معلمین مدارس جامع شبانه روزی
افزایش نرخ جذب و ابقاء دانش آموزان مواجه با ناتوانییهای جسمانی و ذهنی
افزایش نرخ جذب کودکان بی سرپرست و بی بضاعت
افزایش نرخ مراکز آموزش پایه شبانه روزی
فعالیت 658دکتر و 1472پرستار در مدارس جامع شبانه روزی
جذب بیش از2هزار معلم و مربی برخوردار از مدارک آموزش عالی در مراکز آموزش پایه شبانه روزی
اولویتها و علایق آموزشی
نظام آموزشی روسیه دستخوش تحولاتی عمیق وابسته به شرایط جدید اجتماعی، اقتصادی و سیاسی گردیده است.این اصلاحات به منظور تقویت و پیشرفت دموکراسی و هویت ملی و تسهیل گذار به سوی اقتصاد باز است.ازجمله مهمترین اولویتهای آموزشی روسیه در جریان اعمال این قبیل اصلاحات ،می توان به موارد ذیل اشاره نمود :
- تغییر شبکه تشکیلات و تنوع ظرفیت های آموزشی
- برخورداری کلیه شهروندان روسی از حق آزادی انتخاب درکتب، برنامه ها ، واحدها و تخصصهای آموزشی
- معطوف داشتن توجه بر بعد منطقه ای و ایالتی نظام آموزشی
- حمایت از پیشرفت مدارس دولتی در عین توسعه فضاهای آموزشی مشترک
به دیگر سخن دانش آموز حق دارد از نهاد آموزشی به نهاد آموزشی دیگر منتقل شده و به ادامه تحصیلات خود در هر منطقه از کشور مبادرت نماید.
- تدوین و تنظیم معیارهای آموزشی کشور و نظارت بر روند اجرایی این معیارها،به عنوان ابزارهای اصلی تداوم و توسعه فضای آموزشی مشترک
بازسازی و حمایت از نهادهای آموزشی مبتکر ، بدون توجه به شکل سرمایه
ارائه خدمات پیش از آموزش و انتصاب شغلی معلمین، انتقال به نظام چند سطحی تربیت معلم و نظام جدید ادغامی
اصول و اهداف آموزشی
- حفظ ویژگی خاص مبتنی بر انسانیت آموزش ، اولویت فراگیر ارزشهای کلی بشری ، زندگی ، بهداشت ، ایجاد زمینه پیشرفتهای فردی رایگان، تأمین اهداف آموزش و پرورش دانش آموزان،حفظ روحیه بومی بودن و عشق به سرزمین مادری.
- فراهم سازی فضای فرهنگی متساوی درکشور درعین حفظ سنتهای فرهنگی، نژادی و منطقه ای
- فراهم سازی امکانات آموزشی برای کلیه شهروندان روسی به گونه ای که پاسخگوی کلیه گروه های دانش آموزی باشد.
- حفظ خصوصیت همگانی بودن تحصیل برای کلیه شهروندان روسی
- برخورداری شهروندان روسی از حق آزادی انتخاب مرکز آموزشی خود
- حفظ ویژگی مردمی و ملی بودن آموزش در مدیریت و استقلال عمل نهادهای آموزشی
معضلات آموزشی
نیاز به سرمایه جهت تعمیرات اساسی و فوری2/24هزار از تاسیسات عمومی آموزش (37% از کل تاسیسات آموزشی کشور)
نا امنی5/6 درصد ازساختمان مدارس
عدم توانایی موسسات آموزشی در ارائه امکانات بهداشتی مناسب به دانش آموزان
برگزاری کلاسهای درسی3-2نوبته به واسطه کمبود تعداد مراکز آموزشی
ناکافی بودن تجهیزات کلاسی،آزمایشگاهی و ابزار کمک آموزشی
عدم توسعه امکانات تکنولوزیک در مراکز آموزشی
مواجهه معلمین با تجهیزات آموزشی محدود جهت اجرای کارعملی در حوزه های شیمی، بیولوژی و فیزیک
محدودیت دروس عملی به عملکرد نمایشی معلمین به واسطه فقدان آزمایشگاه های علمی به تعداد کافی
وجود اختلافات فاحش میان امکانات آموزشی مدارس شهری و روستایی تا میزان70-50 %
عدم پویایی آموزشی به واسطه بکارگیری روشهای آموزش تکنولوزیک به کمک فیلم های ویدئوئی
عدم برخورداری مدارس شبانه روزی از امکانات بهداشتی مناسب
تاخیر در سرمایه گذاری آموزشی
ضعف دولت فدراسیون روسیه درغلبه برمشکلات سرمایه گذاری طی روند اصلاحات آموزشی
عدم توافق میان آموزش پیش دانشگاهی و آموزش عالی واتخاذ سیاست واحدسرمایه گذاری درنظام آموزشی
عدم تخصیص سرمایه کافی جهت انتشار کتب درسی جدید به اندازه ضروری
عدم موفقیت سیاست سرمایه گذاری چند سطحی در موسسات آموزشی
تاخیر در پرداخت حقوق و مزایای کاری معلمین و کادر آموزشی که خود به کاهش پرستیژ کاری معلمین منجر گردیده است.
طبقه بندی جمعیتی برمبنای سطح درآمد و طیف خدمات آموزشی که به نوبه خود به ایجاد شرایط نامساوی برای کودکان و جوانان در دست یابی به آموزش کیفی منجر گردیده است.
پایین بودن سطح امنیت اجتماعی دانش آموزان و کادر آموزشی کشور
افزایش ارتقاء کمی برنامهها و کتب درسی با هدف آماده سازی دانش آموزان جهت ورود به مراکزآموزش عالی و عدم توجه به ارتقاء کیفی
عدم برخورداری وزارت آموزش و پرورش از قدرت نظارت بر فعالیت مراکز آموزش محلی
فرانسه
ساختار آموزشی
ساختار نظام آموزشی فرانسه بر مبنای دو محور اصلی (پایداری) و (پویایی) بررسی میگردد. در محور پایداری، سیاستهای آموزشی و قوانین مصوب در جهت دستیابی به وضعیت مطلوب آموزشی (پنداره نظام) و در محور پویایی، نوسامانی ساختارها و استقرار زیرساختها، اهداف و عملکرد وضعیت موجود نظام آموزشی کشور مورد توجه قرار گرفته است. محور پایداری بر مفهوم تداوم در حفظ ارزشهای سهگانه جمهوری (برابری، برادری و آزادی) تأکید دارد.
در این محور، تلاشهای متفکران و مسوولان کشور ظرف مدت بیش از دو قرن پس از انقلاب فرانسه (1995-1789) در قالب سیاستهای عمده آموزشی عرضه گردیده است.محور پویایی و نوآوری نیز که به معنای تکاپوی وضعیت موجود نظام آموزشی (سیاستها، اهداف، ساختار، کادر و عملکرد آموزشی) است، درجهت پاسخگویی به نیازهای جامعه در حال تحول و دستیابی به وضعیت مطلوب آموزشی عنوان گردیده است.به طورکلی میتوان گفت که نظام آموزشی فرانسه، محصول برهه خاص زمانی است که با پایداری و پویایی از آغاز انقلاب ملی طی سال1789تاکنون همچنان ادامه داشته است.
گفتنی است که برهه زمانی فوق نیز خود به سه دوره به شرح ذیل قابل تقسیم میباشد:
- دوره اول (طی سالهای1879-1789): تلاش در جهت نیل به آموزش ابتدایی برای کلیه کودکان واجبالتعلیم.
- دوره دوم (طی سالهای 1975-1880): تلاش در جهت تحقق آموزش پایه و رایگان تا پایان دوره کالج (رده سنی16 سال) برای کلیه ردههای سنی
- دوره سوم (طی سالهای2003- 1975): تحقق برنامههای آموزش پایه و رایگان تا پایان مقطع متوسطه برای90 درصد از دانشآموزان ردههای سنی ذیربط و فراهمسازی امکان برخورداری از آموزش عالی و کارآموزی حرفهای مداوم و جایدهی شغلی برای کلیه متقاضیان فرصت شغلی
مقاطع آموزش پیش دبستانی، آموزش ابتدایی و کالجهای دانشگاهی3 مقطع اصلی آموزشی کشور فرانسه راتشکیل میدهند.اکثریت شهروندان فرانسوی درمراکز آموزش متوسطه حضور یافته،دیپلم متوسطه دریافت نموده و برخی دیگر نیز به آموزش فنی و حرفه ای روی میآورند.
بالغ بر13میلیون دانش آموز در مدارس کشور فرانسه به تحصیل مبادرت مینمایند. نظام آموزشی کشور یکپارچه بوده واین در حالی است که ساختار حال حاضر آن در خلال دهه های60 و70 دستخوش تغییرات تدریجی گردیده است که از جمله این تغییرات میتوان به تفکیک مقاطع آموزش ابتدایی ومتوسطه از یکدیگر اشاره نمود.از دهه70 کشور فرانسه از افزایش قابل توجهی در توسعه ورشد نظام آموزش پیش دبستانی برخوردار گردیده است.در این اثنا، با توجه به تغییرات آموزشی کشور، امکان حضورکلیه کودکان گروه سنی 5-3 سال در کلاسهای پیش دبستانی فراهم گردید. از سال 1967، سن حضور دانشآموزان در مدارس مقطع آموزش پایه بین ردههای سنی 16-6 سال تعیین گردیده است. کشور فرانسه با برخورداری از تعداد60 هزار مدرسه ابتدایی، به فراهم سازی تسهیلات آموزشی لازم برای دانش آموزان ، در خلال 5 سال اول آموزش رسمیمبادرت نموده است. در3 سال اول آموزش رسمی، آموزش پایه در حوزه مهارتهای پایه (ابتدایی ) ارائه گردیده ودر دو سال باقی مانده دانش آموزان، آموزشهای لازم را فراگرفته ومدارس ابتدایی را پشت سر میگذارند.مقطع آموزش متوسطه نیز خود به دو مرحله متوالی تقسیم میگرددکه به نام سیکل یا دوره نامگذاری شده است. تقریباً کلیه کودکان ردههای سنی11 تا 15 سال در کالج ها حضور مییابند. از سال 1975تنها تعداد یک کالج جهت آموزش توانائیهای مختلط اجتماعی به کلیه دانش آموزان صرفنظر از سطح پیشرف تحصیلی آنان وجود داشته است.پس از گذراندن دوره3 آموزش دانش آموزان به کالج های عمومی، فنی ویا فنی حرفه ای راه یافته که آنها را برای آزمونهای مکاتبه ای کارشناسی یا مهندسی آماده مینماید. درمقطع مذکور از دانش آموزان رده سنی18 سال ثبت نام بعمل می آید.تصمیم گیریهای آموزشی درخصوص دروس تجدیدی، تعیین کلاسهای بالاترآموزشی،تغییر رشته تحصیلی با روند گفتگوی میان مدارس ( معلمان،کادر اجرائی وپرسنل دستیار)، اولیاء و نمایندگیهای دانش آموزی صورت میگیرد. اگرچه معلمان به ابراز نظرات خود در شوراهای آموزشی مرکب از نمایندگان دانش آموزی ،معلمان ووالدین- مبادرت مینمایند،با این وجود والدین از حق تقاضای ورود دانش آموزان به مقاطع بالاتر آموزشی و یا تقاضای تکرار سال تحصیلی گذشته برخوردار میباشند. درکلیه مدارس کشور،مشاوران متخصصی در جهت ارائه خدمات مشاوره به دانش آموزان،والدین ومعلمان در راستای برطرف سازی مشکلات آموزشی پیش روی دانش آموزان،در نظر گرفته شده است .در حال حاضر فرم3 (سال آخر کالج ) نقطه آغازین آموزش کالج میباشد که طی آن دانش آموزان در خصوص برخی از موضوعات مورد علاقه خود به مطالعه پرداخته و به تعیین رشته تحصیلی مبادرت مینمایند.
اکثریت قریب به اتفاق دانش آموزان کشور فرانسه در مدارس تحت نظارت وزارت آموزش ملی آموزش میبینند. با این وجود درحدود 100 هزار دانش آموزان مواجه با معلولیتهای مختلف جسمانی، در مدارس استثنایی و تحت حمایت وزارت بهداشت و بالغ بر200 هزار دانش آموز در کالجهای کشاورزی به تحصیل مبادرت مینمایند. در مجموع بالغ بر300 هزار دانش آموز رده سنی بالای16 سال تحت دورههای کار آموزی- قرار گرفته اند.
همگام با نظام آموزشی عادی کشور، کلاسهای تخصصی تطبیق یافته در نظر گرفته شده است که نقطه مشترک و اتکاء آنها مدارس ابتدایی ومتوسطه میباشد. برخی از برنامههای آموزشی من جمله برنامه آموزشی(CLIS) نیز به عنوان پلی در جهت باز گرداندن دانش آموزان به نظام آموزشی و برنامه آموزشی (SEGPA)به منظور ارائه آموزشهای فنی وحرفه ای عمومی به کودکان ونوجوانانی که بنا به علل روانشناختی،عاطفی یا رفتاری با مشکلاتی در حوزه آموزش مواجه میباشند، ارائه میگردد.همچنین برنامههای آموزشی مشابه برنامههای فوق، در مدارس خاص در نظر گرفته شده است،که از آن جمله میتوان به مدارس تحت پشتیبانی ونظارت وزارت بهداشت اشاره نمود. هدف ارائه برنامههای آموزشی فوق ارتقاء تواناییهای با القوه دانش آموزان میباشد. مدارس تحت نظارت وزارت آموزش ملی ممکن است عمومییا خصوصی باشند. گفتنی است که مدارس خصوصی بالغ بر 15% از دانش آموزان مقطع آموزش ابتدایی و20 % از دانش آموزان مدارس مقدماتی متوسطه را تحت پوشش قرار داده اند. اکثریت مدارس خصوصی کشور در زمره مدارس کاتولیک بوده و با دولت قرارداد آموزشی منعقد می نمایند.
آموزش پیش دبستانی
ساختار آموزشی
حضور در دورههای آموزش پیش دبستانی در کشور فرانسه اختیاری و رایگان بوده وبه منظور آموزش کودکان رده های سنی 5-2 سال در نظر گرفته شده است. شایان ذکر است آندسته از کودکانی که تا روز اول سال تحصیلی مدارس به سن 2 سالگی رسیده باشند، مورد پذیرش واقع میگردند اقداماتی نیز در خصوص اولویت احداث مدارس مذکور در نواحی محروم اجتماعی کشور صورت گرفته است.
کودکان رده سنی 2سال(حدود 40% ) منحصرا در چارچوب مدارس و ظرفیت کلاسهای آموزشی موجود و کلیه کودکان رده سنی3سال مورد پذیرش قرار میگیرند و این در حالیست که در سال1960 میلادی تنها 36% از کودکان فرانسوی مورد پذیرش مراکز آموزش پیش دبستانی قرار گرفتند. هدف غائی وزارت آموزش و پرورش، پژوهش و فنآوری فرانسه از ارائه دورههای آموزش پیش دبستانی، ارتقاء توانمندیهای کودکان، در جهت شکل دهی به شخصیت اجتماعی آنان میباشد. از سال 1995 میلادی، طرح آموزش واقعی پیش دبستانی با اهداف دقیق و کارآموزان متبحر بهاجرا گذارده شد. درتمام مدت 26 ساعت آموزش در هفته، آموزش زبان از امتیاز ویژه ای برخوردار بوده و تسلط شفاهی و آشنایی با نوشتار،تقویت قدرت احساس، تخیل و قدرت خلاقیت دانش آموزان از طریق پرداختن به آموزش هنری توسعه مییابد.گفتنی است که بالغ بر20هزار مرکز آموزش پیش دبستانی به ثبت نام از بیش از2میلیون کودک فرانسوی مبادرت مینمایند. در صورت عدم وجود کلاسهای پیش دبستانی،کودکان رده سنی 5 سال به کلاسهای آمادگی و مدارس ابتدایی پیوسته و به چرخه آموزش ابتدایی ومقدماتی وارد میگردند.از آنجاییکه کشور فرانسه از تجربه فراوانی در ارائه آموزش پیش دبستانی به کودکان برخوردار میباشد، از این روی بیش از99% کودکان رده سنی3 سال در این مدارس حضور مییابند. رقم مذکور درخصوص کودکان رده سنی2سال بر2/ 35 % بالغ میگردد.تحصیل در مدارس عمومیپیش دبستانی رایگان میباشد واین در حالیست که مراکز خصوصی به اخذ شهریه تحصیلی مبادرت مینمایند. مدارس عمومیپیش دبستانی نیز توسط شهرداری ها احداث و اداره میگردند. طبق قانون اصلاحیه آموزشی مصوب15جولای1989و قانون مصوب 1975کلیه کودکان فرانسوی رده سنی3 سال از امکان حضور در مهدهای کودک برخوردار میباشند.علاوه بر این قانون مصوب6 سپتامبر 1995 نیز که در خصوص نمایش ساختار و نحوه عملکرد مهدهای کودک تصویب گردیده بر تقویت خصیصههای بالقوه کودکان، به فعل در آوردن آن در جهت شکل گیری شخصیت آنان و فراهم آوردن بهترین امکانات در جهت موفقیت کودکان در مدارس ویادگیری بیشتر تأکید دارد.
گفتنی است درمهدهای کودک کشور فرانسه از تخصصهای سرباز معلمان جهت آموزش کودکان استفاده میگردد چرا که خدمت سربازی درحال حاضر در کشور فرانسه به حالت تعلیق در آمده و با اجرای طرح جامع جذب سرباز معلم JAPD جایگزین گردیده است.از سوی دیگر،جهت جبران به حد نصاب نرسیدن تعداد ثبت نام کنندگان مهدهای کودک،که معمولاً در مناطق کم جمعیت وکوهستانی کشور رخ میدهد، کودکستانهای بین منطقه ای تأسیس گردیده است که به ارائه خدمات آموزشی به کودکان نواحی مختلف مبادرت مینمایند.در مناطق کم جمعیت نیز کلاسهای موقتی پاره وقت تشکیل میگردد.به طور کلی دانش آموزان به سه رده سنی کودکان،رده سنی نوجوانان ورده سنی جوانان تقسیم میگردد. گفتنی است، تقسیم بندی فوق در جهت مد نظر قرار دادن بلوغ فکری و استعداد یادگیری ردههایسنی از انعطاف پذیری برخوردار میباشد.تیم تدریس، با مشورت والدین به تعیین جایگاه کودکان در ردههای سنی آموزشی مطابق با استعداد ها و نیازهای آنان مبادرت مینمایند. سه رده سنی مذکور با اولین چرخه آموزشی تطابق داشته در حالی که رده سنی جوانان و مقطع آموزش مقدماتی متوسطه با چرخة آموزشی پایه و مقدماتی تطابق دارد. چرخههای آموزشی چندین ساله نیز با هدف برآورده نمودن نیازهای کودکان طراحی گردیده است. متوسط آموزش هفتگی26 ساعته به کودکان مقطع پیش دبستانی ارائه میگردد.
سیاستهای آموزشی
مهمترین سیاست آموزشی مقطع پیشدبستانی فرانسه بر این اصل استوار است که مراکز پیشدبستانی به عنوان ابزاری جهت برخورداری از برابری فرصت محسوب میگردند، چرا که کودکان از طریق به کارگیری زبان و توسعه این وسیله ارتباطی، به آمادهسازی خود در جهت پرداختن به تمرینات ذهنی که لازمه موفقیت در مقاطع آموزش ابتدایی و کالج است، مبادرت مینمایند.
اهداف آموزشی
از جمله مهمترین اهداف آموزشی مقطع آموزش پیش دبستانی میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
1- بیداری حواس و رشد عاطفی کودکان به ویژه کودکان متعلق به خانوادههای کارگران و مهاجرین
2- پیشگیری از افت تحصیلی کودکان طی سنوات آموزش پایه
3- توسعه کلیه امکانات بالقوه کودک درجهت شکلپذیری شخصیت و فراهمسازی فرصت کسب موفقیت در تحصیل، اشتغال و زندگی وی
4- رشد هوشی، حسی– حرکتی و ذهنی کودکان
5- رشد ارتباطات غیرکلامی (بیدارسازی حس زیباییشناسی و درک هنری) و کلامی (کیفیت کلام و تمرین زبان)
6- آگاهی نسبت به زمان و مکان
7- مشارکت درتشخیص نارساییهای حسی- حرکتی و ذهنی و فراهمسازی امکان درمان به موقع این قبیل نارساییها
8- آموزش مهارت و تمرینات لازم در جهت مشارکت مثبت کودکان در زندگی اجتماعی
برنامههای آموزشی و ارزشیابی تحصیلی
اجرای فعالیتهای مقدماتی آموزشی در مقطع آموزش پیش دبستانی، به رشد اولیه کودکان و آمادگی آنان جهت حضور در مدارس ابتدایی منجر میگردد.گفتنی است که فعالیت ها ی مذکور بر فعالیتهای فیزیکی، علمیو فنی و فعالیتهای آموزشی ارتقاء دهنده سطح ارتباطات ومهارتهای شفاهی و نوشتاری کودکان مشتمل میگردد. در مهدهای کودک، اجرای بازیهای مختلف از نقش مهمی برخوردار میباشند، اما این امر بدین معنی نیست که درمراکز مذکور تدریس وجود ندارد.هیات نظارت ملی آموزش که مسئولیت رسیدگی ونظارت بر آموزش نواحی کشور را بر عهده دارد،برفعالیتهای اداری وآموزشی موسسات نیز نظارت مینماید.شورای مدارس نیز به بازدید حداقل یک بار در طول ترم از مدارس کشور مبادرت مینمایند.شورای مذکور همچنین به ارائه نظراتی درخصوص قوانین داخلی مدارس و تعیین برنامههای آموزشی هفتگی مدارس کشور مبادرت مینماید.چرخه آموزشی کشور سبب میگردد که تیم تدریس به تطبیق فعالیتهای تدریس با روند آموزش وپیشرفت کودکان مبادرت نمایند. تیم تدریس همچنین مسئولیت ارزشیابی میزان پیشرفت تحصیلی کودکان را بر عهده دارد. علاوه بر این تیم مذکور همچنین تعیین مینماید که کودکان ملزم به ثبت نام در مدارس ابتدائی بوده و یا میبایستی در سیستم آموزشی پیش دبستانی باقی بمانند. از آنجایی که مدارس پیش دبستانی از نقش پییچیده ای در سیستم آموزشی کشور فرانسه برخوردار میباشند، از این روی مدرسین مراکز مذکور،مشابه مدرسین مدارس ابتدایی، دورههای آموزشی ویژه ای را گذرانده و پس از گذراندن دوره3 ساله آموزشی (پس از اتمام تحصیلات آموزش متوسطه که به دریافت دیپلم متوسطه منتهی میگردد) به گذراندن دوره آموزشی2-1ساله تربیت مدرس در موسسات دانشگاهی تربیت معلم مبادرت مینمایند.
پس از اتمام سال دوم آموزش دانشگاهی در مراکز تربیت مدرس، از دانشجویان موفق به عنوان معلمین مدارس دعوت به همکاری می گردد. معلمین مراکز آموزشی پیش دبستانی، به عنوان مدرسین رسمی نظام آموزش عمومی و یا به عنوان مدرسین قرار دادی مدارس خصوصی، از حقوق،وظایف و مسئولیتهای مشابه معلمین مدارس ابتدایی برخوردار می باشند.
نقاط ضعف و قوت آموزشی
با وجودیکه یک سوم کودکان فرانسوی به آغاز دوران آموزش از رده سنی2 سال مبادرت نموده، تمامی کودکان رده سنی3 سال رهسپار مراکز آموزش پیش دبستانی شده و مراکز آموزش پیش دبستانی عمومی که در آن بر آموزش مهارتهای سواد و زبان تاکید می گردد، رایگان و برای همگان قابل استفاده می باشند، اما با این حال، افزایش نرخ موالید درکشور فرانسه به وارد آمدن فشار بر پیکره نظام آموزشی کشور منجر گردیده است.
به نحوی که افزایش غیرمنتظره نرخ زاد و ولد کودکان از سال2000 به بعد، به انتظار بیش از17 هزار کودک در فهرست ثبت نامی منجر گردیده است. بنابر اعلام وزارت آموزش، طی سال 2002، مراکز آموزش پیش دبستانی با کاهش فضای آموزشی برای54 هزار کودک مواجه بوده اند که این امر خود به ایجاد مباحثاتی درخصوص تغییر امتیازات آموزشی از سنین پیش دبستانی به پایه منجر گردیده است. این درحالی است که کشور آلمان، همسایه فرانسه درگیر بحث داغی در خصوص اصلاح نظام آموزشی است. در مطالعه بینالمللی جدیدی که بر روی 32 کشور جهان صورت گرفت، دانشآموزان رده سنی15 سال آلمانی از نظر سواد، ریاضیات و مهارتهای علوم در رده بیست و پنجم قرار گرفتند که این امر خود سبب گردید تا تلنگری به نظام آموزشی آلمان وارد آید که همواره به تربیت نیروهای انسانی ماهر مباهات نموده است.کارشناسان معتقدند، علت اصلی نتیجه ضعیف آلمان در این مطالعه، این است که در این کشور، آموزش رسمی از رده های سنی7-6 سال آغاز می گردد. از این روی مراکز آموزش پیش دبستانی این کشور، چیزی جز زمین بازی به شمار نمی آیند.کشور فرانسه که در این مطالعه به طور متوسط در مکان دوازدهم قرار گرفت، از این نظر متفاوت است. مراکز آموزش پیش دبستانی این کشور با زمین بازی تفاوت دارند، چرا که در این قبیل مراکز، سواد و مهارتهای اجتماعی از طریق فعالیتهای گوناگون ارائه شده و کلاسهای هفتگی26ساعته برگزار می گردد. علاوه بر این، با وجودی که آموزش از رده سنی6 سال اجباری میگردد، بیش از99درصد کودکان فرانسوی از رده سنی3 سال رهسپار مدرسه می گردند. افزون بر این، بالغ بر 5/35 درصد از کودکان به حضور در مراکز آموزشی،1 سال زودتر از موعد مقرر، مبادرت می نمایند.
آموزش ابتدایی
تاریخچه
آموزش ابتدایی در کشور فرانسه به موجب قانون Guizot (مصوب سال1833) پایهگذاری گردید. طبق قانون مذکور، درکلیه روستاها، ابتدا یک دبستان پسرانه و سپس یک دبستان دخترانه تأسیس گردیده است.نظام آموزش ابتدایی کشور فرانسه از ابتدا از نوعی سیاست عدم تمرکز پیروی نموده است. به عبارت دیگر، از یک سو، مسوولیت احداث مدارس در اماکن مناسب، مراقبت و نگهداری از آنها و گزینش معلمین از جمله ی وظایف جوامع محلی به شمار آمده و از سوی دیگر، تضمین یکپارچگی و کارآیی آموزش ابتدایی از طریق ایجاد شبکه مدارس تربیت معلم در سطح بخشی و تعیین برنامههای درسی و توزیع کتب آموزشی برعهده دولت میباشد.نقش روستاها (جوامع محلی) و تقسیم مسوولیت میان روستاها و دولت در امر آموزش ابتدایی تا اواخر قرن نوزدهم به روال فوق بوده است.طبق قوانین فالو(مصوب1850،Fallou) و ژول فری(مصوب 1881،j.Ferry) به ترتیب، آموزش ابتدایی رایگان و پایه اعلام و به مورد اجرا گذارده میشود.
در این اثنا، مسأله جدایی آموزش از دین و سیاست(Laicite) مطرح گردیده و از ژوئیه 1904 تعلیمات ابتدایی پایه، رایگان و لائیک به صورت رسمی به مورد اجرا گذارده شد.
در ارتباط با لائیسیته(Laicite) - که به معنای پاکسازی ساحت مدرسه از هر نوع آموزش سیاسی و مذهبی است- نظام آموزشی فرانسه تجربهای ویژه اندوخت که طی آن مخالفتهای دولت و کلیسا نقش عمدهای در آن ایفا مینمود. نهایتا نتیجه کشمکشهای میان کلیسا و دولت طی یک قرن به ایجاد2 نوع مدرسه با عناوین مدارس دولتی و خصوصی منجر گردید.
ساختار آموزشی
دورههای آموزش ابتدایی طی دو دوره به شرح ذیل برگزار میگردد:
الف) دوره یادگیری پایه که طی سال آخر مقطع آموزش پیشدبستانی آغاز و تا دو سال اولیه آموزش ابتدایی ادامه مییابد.
ب) دوره عمیقسازی آموزشی که طی سه سال آخر مقطع ابتدایی ارائه شده و به کالج منتهی میگردد.
گذراندن دورههای آموزش ابتدایی برای کلیه کودکان فرانسوی رده سنی6 سال اجباری و رایگان است. مدت آموزش بهطور متوسط 5 سال تا رده سنی11 سال به طول میانجامد.
با توجه به سطح علمی دانشآموزان، مدت این دوره با افزایش (تکرار یک کلاس) یا کاهش (آموزش جهشی) تغییرمییابد.مقطع آموزش ابتدایی خود از ( دوره آموزش اصلی که از سال آخر مقطع آموزش پیش دبستانی آغاز و تا سال دوم ابتدایی ادامه مییابد(CP)، دوره آمادگی،(CE1) دوره مقدماتی کلاس اول، دوره تعمیق آموزشی(آموزش3ساله) (CE2) دوره مقدماتی کلاس دوم، (CM1) دوره میانه کلاس اول و(CM2) دوره میانه کلاس دوم، متشکل میگردد.
از سال 1995میلادی برنامههای آموزش ملی جدیدی وضع گردیده است که از آن جمله میتوان به زبان فرانسه (9 ساعت در هفته)، ریاضیات (5 ساعت)، تاریخ، جغرافیا، تعلیمات اجتماعی، علوم و فنآوری (4 ساعت)، آموزش هنری و ورزش (6 ساعت در هفته ) اشاره نمود. گفتنی است که در حدود یک ساعت و نیم در هفته نیز به آموزش زبانهای زنده اختصاص مییابد.آموزش ابتدایی از قانون مصوب10 جولای1989تبعیت نموده و متمم6 سپتامبر1940 نیز به تبیین وتعیین ساختار سازمانی وعملکرد آن میپردازد. به طور معمول اولیاء دانش آموزان میبایستی به انتخاب مدارسی واقع در منطقه سکونت خود جهت تحصیل فرزندانشان مبادرت نمایند، اما استثنائاتی نیز وجود داشته و مطابق خواسته والدین، کودکان از حق تحصیل درکلیه مدارسی که مد نظر والدین باشد، برخوردار میباشند. دانش آموزان مدارس ابتدایی، به فراگیری مهارتها و آموزشهای مقدماتی و پایه اعم از مهارتهای کتبی و شفاهی،خواندن وریاضیات میپردازند.مدارس ابتدایی نیز امکان رشد واستفاده مناسب از هوش، استعداد وقابلیتهای هنری وفیزیکی دانش آموزان را برای آنان فراهم میآورند. علاوه بر این ، مدارس ابتدایی در جهت افزایش سطح آگاهیهای کودکان در قبال زمان،فضا،ویژگیهای دنیای جدید و ساختار فیزیکی بدن خود تلاش مینمایند.مدارس ابتدایی همچنین امکان کسب تدریجی روشهای ساختاری را فراهم آورده و به آماده سازی دانش آموزان جهت برخورداری از تحصیلات بالاتر در مقطع آموزشی کالج مبادرت مینمایند.ساختار سازمانی مدارس ابتدایی فرانسه در مناطقی از کشور که از جمعیت کمیبرخوردار میباشند به طور مثال نواحی کوهستانی با مشکل روبرو میباشد. به این دلیل ساختار مدارس در مناطق مذکور تغییر یافته است. واحد اصلی و مرکزی ساختار مدارس ابتدایی در کشور فرانسه گروه یا کلاس میباشد. از اول جولای1992،ساعات آموزش هفتگی مقطع آموزش ابتدایی بر26ساعت آموزشی بالغ میگردد. مدارس ابتدایی عموماً چهارشنبه ها، بعد از ظهرشنبه و یکشنبه ها تعطیل میباشد. فعالیتهای فرهنگی، هنری وورزشی نیز غالباً علاوه بر26ساعت درسی ارائه میگردد. فعالیتهای مذکور خارج ازبرنامه بوده و توسط نهادهای محلی تعیین وارائه میگردد. دراغلب مدارس کشور یک کافه تریا که ازطرف مسئولین محلی در نظر گرفته شده است وجود دارد. خدمات تحصیلی و آموزشی که معمولاً از جانب معلمین ارائه میگردد، شامل والدین شاغل کودکان نیز میگردد.از آنجاییکه مدارس ملی فرانسه بر عقیده «لائیک» استوار میباشند، از این روی، آموزش علوم مذهبی جز در دپارتمانهای Haut-Rhin، Bas-Rhin وMoselle که به حفظ وضعیت خاص بهجای مانده از گذشته مبادرت نموده اند، در سایرمدارس ارائه نمیگردد.
اهداف آموزشی
از جمله اهداف کلی مقطع آموزش ابتدایی میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
1) فراهمسازی عوامل و ابزار اساسی جهت کسب دانش، بیان شفاهی و نوشتاری، قرائت و محاسبه
2) تسهیل رشد ذهنی، حواسی و مهارتهای ، جسمانی، هنری و ورزشی
3) گسترش آگاهی نسبت به زمان و مکان، اشیاء، جهان مدرن و ساختار بدن خویش
4) دستیابی تدریجی به دانشهای روش شناختی
5) آمادهسازی دانشآموزان جهت ادامه تحصیل در کالج
6) آموزش اخلاق و تعلیمات اجتماعی، به کمک خانواده
برنامههای آموزشی و ارزشیابی تحصیلی
برنامههای آموزشی جهت تعیین دروس و مهارتهای آموزشی درهر دوره تحصیلی طراحی میگردد. برنامههای آموزشی زمان بندی شده در خصوص دروس اجباری ودر چارچوب دروس اختیاری نظیر زبانهای خارجی قابل تغییرمیباشد.گفتنی است که دروس اختیاری،نظیر زبانهای خارجی از سال1989درمدارس خاص ابتدایی و به صورت آزمایشی ارائه میگردد. شورای معلمین، با پیشنهاد و تأیید معلمین، به تأیید پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مبادرت مینمایند.والدین نیز میبایستی طبق قاعده منظم از پیشرفت تحصیلی فرزندان خود اطلاع یابند.گزینش ملی (امتحان جامع) از سال1989، در ابتدای هر سال تحصیلی برگزار میگردد. گفتنی است که طی امتحان مذکورمهارتهای ریاضی،خواندن ونوشتن کلیه دانش آموزان مورد ارزشیابی قرارمیگیرد. هدف اصلی آزمون فوق، برآورد و ارزشیابی کلی وضعیت پیشرفت تحصیلی دانش آموزان میباشد. ارزشیابی مذکور به معلمین کمک میکند که فعالیتهای آموزشی را با وضعیت تحصیلی دانش آموزان مطابقت دهند. به منظور تطابق یادگیری دانشآموزان، دوره زمانی هر چرخه آموزشی، از یک سال بیشتر یا کمتر در نظر گرفته می شود.
وضعیت تحصیلی هر دانش آموز ،توسط مشاورین آموزشی آن چرخه مشخص میگردد.پیشنهاد مکتوبی نیز جهت کسب اطلاع والدین ارسال میگردد که میتوانند آنرا قبول کرده یا اینکه با ارجاع به مسئولین بالاتر از پذیرش آن امتناع ورزند.کلیه دانش آموزان از دفتر گزارش کاری برخوردار میباشند که بهطور منظم باید مورد رؤیت والدین قرار گیرد. این دفترچه وسیله ای ارتباطی میان والدین ومعلمین محسوب میگردد.
در این دفترچه، نتایج امتحانات میان ترم واطلاعاتی در خصوص مهارتهای آموزشی دانش آموزان ثبت میگردد.در دفتر گزارش، همچنین نتایج ارزشیابیهای دوره ای آندسته از دانش آموزانی که روند عادی تحصیلی خود را طی نموده و یا با مشکلات آموزشی مواجه میباشند، لحاظ میگردد. از والدین دانش آموزان نیز انتظار میرود(مگر درموارد استثناء) که به ثبت نام کودکان خود در مدارس نزدیک محل سکونت مبادرت نمایند