رهبری آموزشی و مدیریت تاثیر گذار در مدارس
به جای مقدمه
بر اساس پژوهش های علمی انجام شده ،آموزش و پرورش عامل اصلی و کلیدی توسعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی هر جامعه ای محسوب می شود. تجزیه و تحلیل عوامل موثر در رشد وتوسعه جوامع پیشرفته بیانگر آن است که همه این کشورها، از آموزش وپرروش کار آمد و اثر بخش برخوردار بوده اند. نظام های آموزشی بدون مدیریت و رهبری موثر قادر نخواهد بود که پاسخگوی مسوولیت های روز افزون خویش باشند.
اولیای دانش آموزان به سبب حساسیت و اهمیت کیفیت آموزش و پرورش و تاثیر آن بر سرنوشت آتی فرزندانشان به شدت تمایل دارند که فرزندان خود را به دست مدارسی بسپارند که طبق تحقیقات آنان، عملکرد خوب و اثربخش دارند. این تمایل تاآنجا پیش می رود که هزینه ومشکلا ت جابجایی بین مناطق را به جان می خرند تا از خدمات مدرسه خاص استفاده کنند. موفقیت مدارس به تحقق هدف های آموزش و پرورش بستگی دارد و تحقق هدف های آموزش و پرورش در گرو مدیریت ورهبری کارآمد اثر بخش است.
مدیران مدارس بر همه جنبه های مدارس مدرن تاثیر می گذارند. آنها سازمان هایی را اداره می کنند که تولیدشان انسان است و این انسانها باید آن قدر ساخته و پرداخته گردند که به سهولت و با مهارت جذب بازارهای کار و زندگی شوند. بنابراین مدیران بیشترین تاثیر خود را بر اهداف مدرسه، یعنی دانشآموزان می گذارند و برای همین فعالیت های گوناگونی انجام می دهند. به تامین نیروی کارآمد، شایسته و سازنده مبادرت می ورزند. منابعی را که برای ساختن و پرداختن این انسان ها ضرورت دارد را فراهم می آورند و به هماهنگی، هدایت و کنترل مدرسه اقدام می کنند و هر کار دیگری را که برای کسب اهداف آموزش و پرورش ضروری تشخیص می دهند، لذا علی رغم این همه تلا ش سخت جامعه متحول ما نمی تواند به مدیریت مدارس امروزی با کیفیت کنونی اکتفا کند. زیرا کیفیت کنونی نامطلوب است و پاسخگوی نیازها و انتظارات جامعه فردا نیست. به علا وه بدون وجود یک جریان منظم و پیوسته برای آموزش و آماده سازی مدیران توانا و پیشگام، آینده آموزش و پرورش در پرده ابهام باقی خواهد ماند. آینده مدارس و بهبود و توسعه آنها در گرو مدیریت اثربخش آنهاست.
پیتر دراکه یکی از دانشمندان مشهور مدیریت است که عملکرد یک مدیر بر حسب دو مفهوم و دو ویژگی مهم و کلیدی کارآیی و اثربخشی می باشد و باید یک مدیر دارای این دو ویژگی باشد تا بتوانیم سازمان را موفق و اثربخش داشته باشیم.
برای این که مدیریت اثربخشی در مدرسه ایجاد گردد باید از هدف ها آغاز کرد. شناخت هدف ها، باور داشتن آنها، تعهد نسبت به کسب آنها، همسویی و همانندروی با آنها و تحرک و انگیختگی در جهت آنها گام نخستین در جهت اثربخشی مدیران است. در آموزش و پرورش اموری از قبیل هدف گذاری و سیاست گذاری در مقیاس وسیع و متمرکزی در سطوح بالا ی مدیریت انجام می گیرد. متاسفانه مدیران در فعالیت هایی از قبیل برنامه ریزی، تعیین خط مشی و تصمیم گیری های آموزشی دخالتی ندارند، ولی در فرآیند مدیریتی هدایت و رهبری کنترل و ارزشیابی که مستلزم کار نزدیک با معلمان و ارتباطات گسترده میان فردی است و مدیران نقش تعیین کننده در اجرای برنامه ها دارد.
با اینکه برنامه ها و خط مشی ها از قبل تعیین شده اند ولی اجرای موثر آنها تابعی از اثربخشی مدیران مدارس و هدایت فعالیت ها و کنترل و ارزشیابی آنهاست و اینجاست که نقش مدیران مدارس اهمیت و عینیت می یابد و کارآیی و اثربخشی آنان بر مدارس جنبه حیاتی پیدا می کند.
در درجه اول مدیران باید به منابع و نیروی انسانی خود متکی باشند. پس از توجیه و تفسیر معنی دار بین اهداف آموزش و پرورش، اهداف مدیریتی کارآیی و اثربخشی ضرورت پیدا می کند. لازمه اثربخشی پذیرش اهداف سازمان و تحقق اهداف به استفاده همه منابع مدیران بستگی دارد. بنابراین هر چه سازمان ها به اهداف خود نزدیکتر شوند مدیران آنها اثربخش تر خواهند شد.
حال چنانچه مدیران مدارس از منابعی که در اختیار دارند برای رسیدن به اهداف اقتصادی و عاقلانه استفاده کنند مدیران کارآمدی محسوب می شوند و هر چه نحوه و میزان استفاده از منابع برای تحقق اهداف مدارس بیشتر باشد، مدیران کارآمدتر هستند.
مدارس از مدیران و معلمان تشکیل شده اند و معلمان ارزش ها و باورها و انگیزه های متفاوت و در عین حال یگانه ای دارند. شیوه رفتاری مدیران آمیخته با هنجارها، ارزش ها و باورهای معمات فرهنگی مدارس را تشکیل می دهد.
اثر بخشی مدارس، با ایجاد فرهنگی که کوشش می کند تا به اهداف سازمان آموزش و پرورش نایل آید و نیازها و انتظارات و نظریات اعضای مدرسه را ارضا کند، ارتقا می یابد.
مدیرانی که قادرند راه هایی پیدا کنند و شیوه هایی به کار ببندند و انگیزه هایی به وجود آورند تا استعدادهای بالقوه معلمانشان را شکوفا و بارور سازند و همه کوشش آنان را معطوف به اهداف مدرسه کنند. منبع عظیمی برای بهره وری در مدرسه ایجاد می کنند و مدیریتی اثر بخش دارند.
منابع:
- مبانی و اصول مدیریت آموزش- علی علا قه بند
- فصلنامه مدیریت در آموزش و پرورش- وزارت آموزش و پرورش
اهداف اساسی و کلی مدیریت آموزشی
1 - مهمترین هدف مدیریت آموزشی رسیدن بهاهداف کلی تعلیم و تربیت است.
2 - برقراری هماهنگی بین منابع و فعالیتهای مختلف سازمان آموزشی.
3 - اصلاح و بهبود جریان آموزش و پرورش.
4 - شناساندن و تفهیم هدفهای تعلیم و تربیت بهمعلمان و کارکنان مدرسه.
5 - حمایت و تقویت سازمان آموزشی منبع رفع مشکلات معلمان.
6 - ایجاد زمینههای شور و تبادل نظر و بهوجود آوردن احساس مسؤولیتمشترک در سازمان آموزشی (مدیریت مشارکتی).
7 - برقراری، حفظ و گسترش روابط انسانی مطلوب و احترام متقابل در مدرسه.
8 - فراهم کردن زمینهی بروز ابتکار و خلاقیت و رشد اعضای سازمان آموزشی.
9 - تشخیص نیازها و حل مشکلات دانشآموزان برای دستیابی بهاهداف.
10 - ایجاد زمینهی کشف و بروز استعدادهای دانشآموزان.
تفاوتهای مدیریت و رهبری آموزشی
غالبٹ دو اصطلاح >مدیریت و رهبری< را مترادف استعمال میکنند. در چارچوبمورد بحث میان رهبری و مدیریت میتوان تمایز قائل شد. بهنظر میرسد که مدیریتبا بعد هنجاری و رهبری با بعد شخصی، پیوستگی دارد. مدیریت در اساس بر اجرایخط مشی و تحقق هدفها توجه دارد، در حالی که رهبری بهبررسی و بهبودهدفهای موجود علاقه نشان میدهد. مدیریت بیشتر بهحال و اکنون توجه دارد درحالی که رهبری حال و آینده را در نظر میگیرد و بهجریان تغییر برای ایجاد خطمشیها و رویههای جدید سازمانی اعتنا میکند(57).
مدیریت بهمعنی اداره کردن سازمانهای بهنسبت کوچک است که اصطلاحٹ ادارهخوانده میشود. مدیران افرادی هستند که بهانجام وظایف قانونی خود تأکید دارند.
مدیریت حالتی سنتی یا کلاسیک دارد و تصمیمات رفتار خود را براساس قانونبهشکل ثابتی تنظیم میکند. مدیر عاملی انتصابی است و منبع قدرت او قانون است.
منظور از رهبری در مدیریت، فراگرد اثرگذاری و نفوذ در رفتار اعضای سازمان براییاری و هدایت آنان در ایفای وظایف سازمانی است(58).
رهبری یعنی هدایت و راه بردن و نشان دادن راه بهانسانها. تکیهی رهبری برانسانها است. رهبری بهعنوان یک پیشآهنگ، اسوه و راهنما بهامور اساسی،مخاطرهآمیز و حساس میپردازد. رهبری مصلحتگراست و تصمیمها و رفتار رهبریبر پایه ضرورتهای زمانی و اقتضائات محیطی است. رهبر، عاملی انتخابی است کهبهطور غیررسمی از طرف عدهای از انسانها برای تحقق هدف و یا رسالتی انتخابمیشود. جهت و جریان قدرت در رهبری از پایین بهبالاست و تا زمانی که پیروان بامیل و ارادهی خود فردی را قبول داشته باشند، رهبری او پابرجاست.
رهبری در مدیریت سه ویژگی دارد (استونر، 1982)(59).
1 - رهبری مستلزم وجود افرادی است که بهعنوان زیردستان یا پیروان،دستورهای رهبر را با میل و اراده بپذیرند.
2 - در جریان رهبری، توزیع قدرت میان رهبر و زیردستان نابرابر است.
3 - رهبر علاوه بر اینکه بهطور مشروع (قانونی) قادر بههدایت زیردستان است،همچنین میتواند اعمال نفوذ کند و بر زیردستان اثر بگذارد.
رهبر کسی است که با کردار و گفتار خاص، کاری میکند که افراد با میل خودهدفهای مشترک را محقق سازند(60).
مدیریت و رهبری آموزشی
بهترین نوع مدیریت آموزشی، مدیریتی است که همراه با رهبری باشد. مدیر موفقکسی است که علاوه بر پشتوانهی قانونی و رسمی از حمایت افراد نیز برخوردار باشد.مدیریت و رهبری در آموزش و پرورش، لازم و ملزوم یکدیگرند و وجود هر یک بدونوجود دیگری میزان کارآمدی فرد مسؤول را کم میکند.
ذاتی یا اکتسابی بودن مدیریت و رهبری
در مورد ذاتی یا اکتسابی بودن مدیریت و رهبری نظرهای متفاوتی توسطگذشتگان ارائه شده است. بعضی صفات و تواناییهای مدیریت و رهبری را ذاتیدانسته و تقدیر الهی میدانند که فردی را برای رهبری خلق میکند و برخی براکتسابی بودن صفات رهبری تکیه دارند. ویژگیهایی مانند سلامت جسمی، شهامت،تحمل، صبر، تواضع، ایثار، عفو، شجاعت، هوش بالا، فرهی، قوت اراده، اعتمادبهنفس، مصمم بودن و امانتداری را عامل مدیریت و رهبری در افراد میدانند.
با توجه بهاین که بسیاری از صفات مدیریت و رهبری اکتسابی و بر اثر تجربهتکامل پیدا میکنند و از طرف دیگر افرادی با هوش بالا نه تنها نتوانستهاند در دیگراننفوذ کنند، بلکه مشکل ارتباطی نیز داشتهاند و همچنین بسیاری از افرادی که درمدیریت نیز نبودند چنین صفاتی داشتند، میتوان گفت مدیریت و رهبری صرفٹ ذاتینیست. اگر چه اعتقاد بهذاتی بودن ویژگیهای مدیریت از قطعیت افتاده است،معذالک هر کسی نمیتواند بدون داشتن زمینهها، استعدادها و قابلیتهایی بهرهبرییا مدیریت بپردازد. داشتن استعداد یادگیری، شناخت و تطبیق با محیط میتواندعاملی برای کسب موفقیت در مدیریت بهحساب آید.
بهترین صفاتی که در رهبران یا مدیران غالبٹ وجود دارد، هوش، برونگرایی،اعتماد بهنفس و دلسوزی است. از این صفات غیر از عامل هوش، بقیهی صفات ازقابلیت تعمیم کمی برخوردارند.
یکی از مشکلات اساسی آموزش مدیریت در جوامع مختلف، بهویژه در جوامععقب نگه داشته شده، این تفکر است که مدیریت امری فطری و ذاتی است. اصولا اینفکر که مدیریت امری ذاتی است و نیاز بهآموزش ندارد، فکری نادرست و زیانباراست. درجهی زیانباری آن در مدیریت آموزشی بیشتر از سایر مدیریت هاست.
آنچه ما از مطالعه دربارهی انسان، مدیریت و رهبری دریافت میکنیم این است کهموفقیت در رهبری علاوه بر خصوصیات فردی رهبر، بهویژگیهای زیردستان یاپیروان، محیط و درک عوامل مؤثر بر همهی آنها مربوط میشود.
تواناییهای مدیریت و رهبری آموزشی
الف - تواناییهای عمومی:
1 - سلامتی جسمی: مدیر مدرسه باید از سلامتی کامل برخوردار باشد تا بتواندوظایف خود را بهخوبی انجام دهد. >عقل سالم در بدن سالم است.<
2 - سلامتی روانی: سلامتی روانی بهمراتب از سلامتی جسمی مهمتر است.افرادی که سلامتی روانی ندارند، نه تنها زندگی را بهخود، بلکه بههمهی اطرافیان خودتلخ و ناگوار میکنند و سبب ناراحتی، دلسردی، سرگشتگی، افسردگی و رفتارتهاجمی افراد و همچنین سبب بهمخوردگی محیط و اختلال در رفتار زیردستانمیشوند.
3 - سلامتی عاطفی: عاطفه در حقیقت جنبههای کیفی زندگی و رفتار را بهوجودمیآورد که تأثیر فراوانی در موفقیت انسانها دارد. بسیاری از جذبها و دفعها ازطریق عاطفه انجام میگیرد. مدیر باید نه بیعاطفه و نه مبالغهآمیز پرعاطفه باشد.
4 - سلامتی عقل و قدرت تفکر و ادراک: تفکر منطقی اساس کار مدیریت است. اوباید با تفکر منطقی از شناسایی مسأله تا پیداکردن راه حلهای مناسب برایمشکلات و مسائل پیش رود.
5 - ایمان: ایمان یعنی باور، یقین و تصدیق تفکر، عمل و وجود کسی و یا چیزیمبنی بر اینکه با حقیقت هماهنگی و مطابقت داشته باشد. ایمان توحیدی وتشکیلاتی برای مدیر آموزشی مطرح است و باید مقید باشد.
6 - تقوی و تعهد: تقوی بهمعنی خودنگهداری میباشد. تقوی اصل حفظمدیریت از خطاها و بازکردن راه برای انجام کارهای خیر است. تعهد بهمعنیپایبندی بهاصول و فلسفه و یا قراردادهایی که انسان بهآنها معتقد است.
ب - تواناییهای بلوغی
1 - دانش: مدیران آموزشی بهدو نوع دانش عمومی و دانش تخصصی نیاز دارند تابتوانند مسائل و موضوعهای اجتماعی، انسانی، سازمانی و آموزشی مربوط بهکارخود را درک کنند. مدیر باید یک انسان تحصیلکرده باشد و در رشته یا کار خود توان وآگاهی تخصصی و مهارتهای فنی، انسانی و ادراکی را کسب کرده باشد.
2 - تجربه: بهترین مدیر آموزشی کسی است که علاوه بر آموزشهای کلاسیک وعلمی، بهطور عملی در مدارس بهتدریس پرداخته و تجربیات لازم را کسب کردهباشد.
3 - قدرت تشخیص، قضاوت، تصمیمگیری و حل مسائل: مدیر باید مسائل ومشکلات محیط آموزشی را درک کند و بهموقع راه حلهای مناسب برای حل آنهاارائه دهد. درک رفتار انسانها و تشخیص علل رفتار آنها و قضاوت درست دربارهیآنها از مسائل مهم مدیریت است. تشخیص صحیح، مقدمه قضاوت درست است.
4 - هدفدار بودن و انگیزه داشتن: هدفدار بودن مدیر آموزشی دو جنبه دارد یکیمربوط بهاهداف نظام و سازمان آموزشی و دیگری هدفدار بودن خود مدیر است.
5 - نگرش و جهان بینی: در مدیریت اعتقادات و برداشتهای مدیر منشأ رفتار،روشها و سبکهای مدیریتی اوست.
6 - اخلاق و رفتار مناسب: حسن خلق و سلوک از گرانبهاترین سرمایههای انساناست. بیشتر موفقیتها و شکستهای ما در زندگی حاصل خوبی و یا بدی اخلاقماست. پیامبر(ص) فرموده: خلق و خوی بد رفتار را تباه میسازد.
ج - تواناییهای رهبری
1 - قدرت پاداشی: فردی که توانایی دادن پاداشهای مثبت مادی و تأمینی داشتهباشد و بتواند عدهای را بر اساس نیازهایشان مورد حمایت قرار دهد، دارای قدرتپاداشی است.
2 - قدرت اجباری: کسی که میتواند عدهای را جریمه، از کارشان اخراج و یابهزندان بیندازد، دارای قدرت اجباری است. افراد از ترس بهتبعیت میپردازند.
3 - قدرت قانونی: قدرتی است که قانون بهفرد میدهد و دیگران را وادار بهتبعیتمیکند. احترام بهقانون و یا چاره نداشتن از اطاعت آن منبع قدرت است.
4 - قدرت مرجعیت: این قدرت بیشتر مربوط بهویژگیهای فردی است. مدیری کهدر زمان بحرانی و هنگام بروز مشکلات غیر مترقبه، با خونسردی و اطمینان راهحلهای مناسب و منحصر بهفرد ارائه میدهد، از قدرت مرجعیت برخوردار است.
5 - قدرت تحصصی: دانش و تخصص فرد و پیدا کردن راه حلهای علمی برایمشکلات، منبع دیگر قدرت است.
وظایف اساسی مدیریت آموزشی
1 - تصمیمگیری: بخش مهمی از وقت و کار مدیران صرف حل مشکل وتصمیمگیری میشود. وظایف اساسی برنامهریزی، سازماندهی، رهبری و کنترل،مستلزم تصمیمگیری است(61(
گریفیتس عقیده دارد که تصمیمگیری عصاره یا چکیدهی شغل مدیریت است.تصمیمگیری فرایند انتخاب بهترین راه حل ممکن از میان راه حلهای موجود برایحل یک مسأله است(62(
2 - نیازسنجی و برنامهریزی: مقدمه طراحی هر برنامه و اجرای آن مستلزمنیازسنجی است. بهمنظور جلوگیری از هزینههای اضافی، صرف وقت و نیرو، لازماست نیازسنجی توسط افراد آگاه و کارشناس انجام گیرد و سپس برنامهریزی گردد.
3 - تأمین و سازماندهی منابع و امکانات: تأمین نیروی انسانی مناسب، انتخابافرادی که دارای ویژگیهای لازم باشند، تأمین منابع و امکانات مادی و تکنولوژیک،تهیه و آمادهسازی منابع و امکانات تکنولوژیک آموزشی، فضاهای آموزشی، مواد وتجهیزات، هماهنگی و تلفیق منابع انسانی و مادی، بهوجود آوردن شرایطی که نیرویانسانی بتواند حداکثر استفاده را از تکنولوژی بهعمل آورد.
4 - آموزش و آمادهسازی نیروی انسانی: مدیران باید خود را مسؤول آموزش وپرورش معلمان بدانند و مسائل و مشکلات آنان و نیازهای دانشآموزان را در نظرداشته و آموزشهای علمی و کاربردی را بهصورت کارگاهی برگزار کنند تا بیشترینفایده را برای معلمان در بر داشته باشد.
5 - انگیزش: انگیزه، حالت یا وضعی روانی است که رفتار را در جهت هدف یاهدف هایی نیرو میدهد، فعال میسازد و هدایت میکند(63(
هدف از مطالعهی انگیزش در مدیریت آموزشی، شناخت و درک نیازها، رفتار وشخصیت دانشآموزان، معلمان و کارکنان و هدایت رفتار آنان بهسوی رفتاری مطلوببر اساس احترام، ارزش، خودپنداری مثبت، شناخت، خودآگاهی، عدالت و پیبردنبهاستعدادها و نیروهای افراد است.
6 - برقراری روابط انسانی: از نظر فالت، روابط انسانی عبارت است از توانبرقراری اتباط انسانی با معلمان و دانشآموزان از طریق پذیرفتن وجود، شخصیت،ویژگیهای فردی و همهی تفاوتهایی که احتمالا با شخص مدیر دارند(64(
وظیفهی رهبر ایجاد جو گرم، سازگار یا متجانس است که در آن فرد بتواند باآزادی نسبی احساسات و عواطف و نگرشهای خود را بیان کند. هر مدیر آموزشیباید روحیه و حالات روانی دانشآموزان و معلمان خود را مورد توجه قرار دهد.چنانچه علایمی از بیاعتمادی، ترس، ناامیدی، عدم احساس نشاط و وجود تنفر درمحیط آموزشی مشاهده شود، بهمعنی فقدان بهداشت روانی و نبودن روابط انسانیمطلوب در سازمان آموزشی است و باید در افراد احساس ارزشمندی بهوجود آورد.
۷ - نظارت و کنترل: بازدید و مراقبت از طرز پیشرفت اجرای عملیات یا مقایسه باوضع مطلوب و تغییر و تصحیح عملیات بهمنظور جلوگیری از انحراف از تحققاهداف سازمان آموزشی است. مدیران آموزشی از جهات مختلف باید بر کار سازمانو نیروهای آموزشی نظارت داشته باشند.
8 - ارزشیابی و پاداش: ارزشیابی و پاداش بهمعنی فرایند مقایسه نتایج حاصله درپایان یک دورهی معین با اهداف از پیش تعیین شده بهمنظور تعیین میزان پیشرفت،تغییر و تجدید نظر در برنامهها و دادن جزای مناسب با حسن و یا سوء اجرای عمل ونتایج حاصله میباشد.
تشویق و تنبیه از دو جنبه اهمیت خاص دارد. جنبهی اول، مسؤولیتپذیریانسان است که او را مسؤول کارها و رفتارهایش میکند. نتایج حاصله از کارهای هرانسانی بهتصمیمات و انتخابهای او بر میگردد و از نتایج مثبت و منفی کارهایشبهره میگیرد. جنبهی دوم اهمیت تشویق و تنبیه نیاز انسانی است. اگر پایان هر کاربهدریافت پاداشی منتهی نشود، انسان دست بهفعالیت نخواهد زد.