نکات مهم در زمینه ارزشیابی توصیفی در مقطع ابتدائی
مقدمه
معلمی که تلاش می کند در قالب برنامه درسی به پیشرفت دست پیدا کند باید از روش های سنجش استفاده نماید تا آن برنامه برای دانش آموز شایسته باشد و شاگرد ضمن درگیر شدن با درس به هدف مورد نظر دست پیدا کند. مدیر، برنامه مدیریت مدرسه را بر عهده دارد، معلم مدیریت آموزش در کلاس را بر عهده دارد پس باید آگاهانه ترین و دانا ترین فرد برای کلاسش باشد. تا بچه ها نیز با لذت تن به یادگیری دهند و با شوق و نشاط نیز کلاس را ترک نمایند. در واقع معلم وظیفه سنجش و ارزشیابی دانش آموزان را بر عهده دارد. ارزشیابی تحصیلی باید در خدمت یادگیری بچه ها باشد یعنی به معلم کمک نماید تا با شناخت عمیق از دانش آموز بهترین شرایط یادگیری را فراهم نماید. بنابراین لازم است معلم در زمینه سنجش و ارزشیابی تحصیلی فردی توانمند باشد. این مهمترین و اساسی ترین سوال مورد نظر ماست:
" بچه ها چه چیزی را می خواهند یاد بگیرند"
معلم در حین طراحی آموزش باید بداند که این طرح باید تمام ابعاد آموزش را در بر گیرد. یعنی اهداف، محتوی و روش ها را پیش بینی نماید.
- روش های سنجش را در نظر بگیرد
- اجرای طرح را مد نظر قرار دهد
- در نهایت پایش طرح آموزش را بطور مستمر در برنامه آموزش خود مد نظر قرار دهد.
سوال دوم اینست که
"چگونه از یادگیری دانش آموز اطمینان حاصل نمائیم؟"
اینجاست که نوبت ارزشیابی فرا می رسد. اگر متوجه شدیم دانش آموز مطالب آموزشی را فرا نگرفته است پس چه شرایطی را باید فراهم نمائی تا یادگیری آسان شود.
چرا ارزشیابی توصیفی؟
زیرا این شیوه ارزشیابی دانش آموزان را با توانمندی ها، ضعف ها و مشکلاتشان آشنا می کند و به آنها کمک می کند توانمندی ها را تقویت و ضعف ها را برطرف نمایند. ارزشیابی کیفی محور و هم کمی محور برای این است که ما نسبت به دانش آموز شناخت پیدا کنیم و هر دو باید اطلاعاتی را از دانش آموزان در اختیار ما قرار دهند.باید از ابزار هائی استفاده کنیم تا در مورد شاگرد قضاوت صحیحی بعمل آید. هدف ما از ارزشیابی تحصیلی این است که دانش آموز را خوب بشناسیم، توانمندی ها و ضعف ها را بشناسیم و برنامه و موقعیت را خوب بشناسیم تا قبل از تصمیم گیری بدانیم چه خدماتی را باید به دانش آموز ارائه دهیم. ارزشیابی های تراکمی در زمان های خاص و در پایان واحد ها و موقعیت های یادگیری صورت می یرد. ارزشیابی متوازن و همه جانبه هم توجه به سنجش تکوینی( سنجشی که فرآیند حرکت و گام های دانش آموز را می سنجد و با هدف اصلاح گام ها انجام می شود ، مستمر( آزمون هائی که معلمها باید در هر واحد درسی اجرا نمایند) و هم توجه به سنجش تراکمی و پایانی دارد.
حال ببینیم مهمترین و اساسی ترین کارکردهائی که مدرسه بر عهده دارد کدامند؟
تمام فعالیت ها و کار های بدون آگاهی و غیر سازمان یافته و باری به هر جهت انجام خواهد شد. مدیریت یک مدرسه یک اقدام هوشمندانه، آگاهانه، پیش اندیشمندانه است که دقیقا باید بدانیم هر فعالیت ما در یک جدول معنای خاص خود را دارد.و اگر آگاهانه کاری را انجام ندهیم چیزی که مد نظر ماست محقق نمی شود. اول باید مجسم کنیم در چه نظامی و با چه ویژگی هائی فعالیت می کنیم؟ حوزه فعالیت ما چیست؟ موضوع کار چیست؟ قلم و فعالیت چیست؟ و قرار است با استفاده از امکانات، زمان و منابعی که در اختیار داریم چه کارهائی را پیش ببریم ؟ پس سوال مهم این است که مدرسه چگونه سازمانی است برای دستیابی به چه اهدافی و با چه امکانات و منابع و زمانی روبرو هستیم تا بتوانیم مدیریت مدرسه را بر عهده داشته باشیم. ما در سازمانی فعالیت می کنیم که موضوعش تربیت دانش آموزان است. برای اینکه موقعیت یادگیری برای دانش آموزان فراهم کنیم باید آگاهی و شناخت لازم را از گروه داشته باشیم. چرا که قصد ما سوق دادن دانش آموزان از نقطه ای به نقطه دیگر است. افراد باید علاقمند به علم باشند. متدین، مدیر، خلاق و نوآور و توانمند در عرصه های مختلف زندگی باشند. اگر ما قصد پرورش این افراد را داریم باید موقعیت تحقق افراد را فراهم آوریم. ما نمی توانیم با هر شیوه ای با بچه ها برخورد نمائیم و یا با هر شیوه ای آموزش دهیم و یا با هر روشی آنها را دچار اضطراب نمائیم و در پایان نیز از آنها انتظار داشته باشیم. تحقق اهداف نیازمند بستر ها و موقعیت هاست. پس ما نیاز به برنامه درسی، آموزشی و مکمل داریم. محتوی برنامه درسی انسان هائی هستند که ما می خواهیم تعریف کنیم. در قالب برنامه درسی انتظارات درخواستی از دانش آموزان تدوین می گردد. در این برنامه طرح هائی را که معلم در نظر دارد تا در کلاس در قالب برنامه درسی در کلاس به اجرا گذارد ارائه می گردند. فعالیت های مکمل فعالیت هائی هستند که بنا به اقتضا و نیاز کلاس درس و دانش آموزان توسط معلم در نظر گرفته می شود تا آموزش برای دانش آموزان لذت بخش باشد. این برنامه مکمل دارای عناصر مختلفی است که یکی از آنها عناصر سنجش و ارزشیابی است. در ارزشیابی کیفی ما باید دانش آموز را ارزشیابی متوازن کنیم. حال نوع استفاده ما از آزمون دچار تغییر شده است. ارزشیابی یک ابزار ارزشمند مفیدی است که به کمک آن معلم می تواند دانش آموز را از جهات مختلف بشناسد اما نوع استفاده از آزمون باید تغییر کند
"آزمونی که تبدیل به امتحان می شود مطلوب نیست"
آزمونی که با هدف شناسائی ابعاد توانائی دانش آموزان طراحی می شود و دانش آموز با پاسخ دادن به سوالات عملکرد خود را در حیطه های مختلف می سنجد بسیار مفید است. پس معلمان را یاری دهیم:
"کتابهای را که در زمینه ساختن آزمون وجود دارند مطالعه نمایند"
حتما سیستم نباید برای ارتقاء فرد کار کند بلکه فرد باید بطور مداوم توانائی خود را بروز دهد. سیستم باید
" کتاب تولید نموده و دوره های آموزشی"
برگزار نموده و سنجش مربوط به معلم نیز انجام پذیرد.آزمون نباید بعنوان تنها ملاک قضاوت معلم باشد و به سنجش اطلاعات و معلومات دانش آموز تبدیل نشود.
مشاهده به این معنی نیست که همه دانش آموزان زیر ذره بین قرار گیرند. وقتی آنها فعالیتی را انجام می دهند اطلاعاتی بدست می آید که این همان مشاهده است.
در زمینه تکالیف روزمره نیز بررسی هائی انجام می دهیم و از خود می پرسیم چرا دانش آموز اینگونه انجام داده است.
در زمینه استفاده از چک لیست نیز در صورت احساس نیاز یک رفتار را از ابتدا تا انتها به کمک جزئیات تحلیل می نمائیم.