روانشناسی چیست؟ روانشناسی، دانش مربوط به روح و جان است. به زبانی ساده میتوان گفت که روانشناسی، بررسی و مطالعه پدیدههای ذهنی از هر گونه را در بر میگیرد و دانستههای خودآگاه و ناخودآگاه ذهن را مورد پژوهش قرار میدهد. یکی از اساتید روانشناسی فرانسه در اینباره اظهار داشته است: چگونگی شناخت شرایط انسان پیوند با دیگران، مستلزم قبول یا بازگویی واقعیتهاست. بازگویی آنچه که هست و تلاش برای آنچه که باید باشد. روانشناسی جدید برآنست که هر فرد باید پاک و صادق باشد. حداقل با خویشتن چنین باشد و این صداقت، آغاز رشد است. روابط بین انسانها مستلزم وجود اعتماد و اطمینان است. باید بهگونهای روشن و صادقانه با هم روبرو شویم. همیشه باید به سخنان دیگران با دقت تمام گوش کرد و مهم نیست که صحبت چقدر شوخی یا جدی است و طرفین مورد بحث چه کسانی هستند. باید همیشه سراپا گوش باشیم، زیرا که با همین کلمات و گفتگوها میتوان افراد را واقعا شناخت. اشخاص نیز میتوانند از ناگفتههای درونیشان به ما خبر دهند. در اجتماع کنونی، آدمهایی را مییابیم که متاسفانه با گذاشتن یک نقاب دروغین بر چهره واقعی خود و با نقش بازی کردن، در کنار واقعیتها زندگی میکنند. شاید برایآنان نوعی مفهوم داشته باشد، اما از نظر ما و از نظر عموم انسانها، چنین زندگی به مفهوم واقعی زنده بودن و زندگی کردن نیست. آنان با دیگران پیوندی ندارند و تنها هستند و تنها میمانند. هیچیک از انسانها دوست ندارند که یک عمر را با حیله، تزویز و دروغ زندگی کنند. ولی ترس از تجربه کردن و خطری که باید متحمل شوند آنان را از بازی کردن نقش و زیر نقاب رفتن ناگزیر میکند. آنان باید تا آخر عمر به این بازی ادامه دهند. پس از آنکه در نقش دروغین خود غرق شدند و برایخودشان هم این تشخیص بسیار مشکل میشود که واقعا کی هستند؟ در تمام لحظاتی که بهعنوان یک انسان رشد میکنیم، با این مشکل روبرو خواهیم بود. اما پشت سر گذاردن مراحل گوناگون رشد انسانی و به سلامت گذار کردن از آن، ما را بر این مشکلات پیروز خواهد کرد. انسان غیرطبیعی از دیدگاه پیرژانه فرد غیرطبیعی از لحظهای که غذا را فرو میدهد تا زمان هضم آن، نیاز به کار دشوار معدوی دارد. گویی غذایش روی دلش مانده است. گذشته از آن عوارض دیگری هم ممکن است بدنبال داشته باشد از قبیل: دل بهم خوردگی، استفراغ، سردرد و سرگیجه. چنین شخصی هنگامیکه در برابر رویداد غیرمنتظرهای قرار میگیرد در حال کلنجار رفتن با خود قرار میگیرند تا بتوانند با موقعیتهای تازه خود را همساز نمایند و همین باعث میشود احساس حقارت در آنها تقویت گردد و ترس بر وجودشان چیره شود و دلواپسی و اضطراب و غیره به سراغشان بیاید. |